۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال

الگوی شمعی بچه رهاشده صعودی (bullish abandoned baby)، یک الگوی شمعی برگشتی میباشد که در کف یک روند نزولی، پس از شکلگیری یک سری از کندلهای سیاه، تشکیل میشود. در ابتدای شکلگیری این الگو، شاهد یک شکاف قیمتی به سمت پایین هستیم. اما فروشندگان تازه نمیتوانند قیمتها را پایین نگه دارند، که باعث شکلگیری یک کندل دوجی میشود. کندلی که قیمت (open) و (close) در آن، نزدیک به هم میباشند. در ادامه شاهد یک شکاف قیمتی صعودی هستیم که کندل صعودی تشکیل شده پس از آن، این الگو را تکمیل میکند. این الگو، ادامهٔ حرکت صعودی قیمت و تشکیل قلههای بالاتر را پیشبینی میکند. همچنین احتمال شکلگیری یک روند صعودی در مقیاس بزرگتر وجود دارد. براساس تحقیقات بولکوفسکی، این الگو توانسته است در 49.73 درصد از مواقع، صعودی بودن روند قیمتها را به درستی پیشبینی کند.
پنج مورد ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال از قویترین الگوهای شمعی در تحلیل تکنیکال کدامند؟
پنج مورد از قویترین الگوهای شمعی در تحلیل تکنیکال کدامند؟
نمودارهای شمعی، ابزاری تکنیکال هستند که دیتاهای مختلف بازههای زمانی متفاوت را در یک کندل قیمتی (price candlestick) به نمایش میگذارند. این موارد باعث شده است که آنها در برابر میلههای ساده قیمتی (price bar)، از کاربرد بیشتری برخوردار باشند. کندلها، الگوهایی میسازند که میتوان با استفاده از آنها، به پیشبینی جهت حرکت قیمت پرداخت. استفاده از کدهای رنگی مناسب، به کاربرد این ابزار تکنیکالی میافزاید. ابزاری که سابقهٔ استفاده از آن به قرن 18ام و معاملهگران برنج ژاپنی، برمیگردد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد کندل استیک میتوانید از مطلب آموزشی «کندل استیک در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
استیو نیسون (Steve Nison) با کتاب مشهور خود (Japanese Candlestick Charting Techniques) که در سال 1991 منتشر شد، الگوهای شمعی را به دنیای غرب معرفی کرد. بسیاری از معاملهگران امروزه از این الگوها استفاده میکنند. الگوهایی که دارای اسامی جالبی مانند الگوی شمعی پوشش ابر سیاه نزولی (bearish dark cloud cover)، ستاره شبانگاهی (evening star) و یا الگوی شمعی سه کلاغ سیاه (three black crows) میباشند. بهعلاوه، الگوهای تک میلهای، مانند دوجیها (doji candlestick) و چکشها (hammer candlestick) میباشند، در بسیاری از استراتژیهای معاملهگری کوتاهمدت و یا بلندمدت استفاده میشوند.
نکات کلیدی:
- الگوهای شمعی که ابزارهای معاملاتی تکنیکالی میباشند، قرنها برای پیشبینی جهت حرکت قیمت استفادهشدهاند.
- الگوهای شمعی متنوعی وجود دارد که از آنها برای پیشبینی جهت حرکت قیمت و شتاب حرکتی قیمت استفاده میشوند، از این الگوها میتوان به الگوی شمعی (three line stirke)، الگوی شمعی (two black gapping)، سه کلاغ سیاه، ستاره شبانگاهی و الگوی شمعی کودک رهاشده اشاره کرد.
- هرچند، در نظر داشته باشید که سیگنالهای تولیدشده توسط این الگوهای شمعی، ممکن است از اِتکاپذیری کافی در دنیای الکترونیکی امروز برخوردار نباشند.
اتکاپذیری الگوهای شمعی
تمامی الگوهای شمعی بهخوبی کار نمیکنند. محبوبیت بالای آنها، باعث کاهش اتکاپذیری آنها شده است زیرا ساختار آنها توسط صندوقهای سرمایهگذاری بزرگ (Hedge Funds) و الگوریتمهای استفادهشده توسط آنها، شکسته میشود. بازیگرانی قدرتمند که بر سرعت بالایشان برای معامله در مقابل سرمایهگذاران خرد و مدیران مالی سنتی (traditional fund managers) استفاده میکنند.
به بیان دیگر، مدیران صندوقهای سرمایهگذاری بزرگ، از نرمافزارها جهت ایجاد یک تَله برای معاملهگرانی که منتظر نتایج صعودی و یا نزولی هستند، استفاده میکنند. هرچند، الگوهای قابل اتکایی نیز در نمودار شکل میگیرند، که فرصتهای معاملاتی را برای سود کوتاهمدت و یا بلندمدت فراهم میکنند.
در این مقاله ما به بررسی 5 الگوی شمعی شمعی پرداختهایم که عملکرد بسیار خوبی در بازار از خود نشان دادهاند. هر یک از این الگوها به کندلهای ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال اطراف خود بستگی دارند و در پیشبینی حرکات قیمت بهسطوح بالاتر و یا پایینتر کاربرد دارند. این الگوها دارای دو محدودیت اصلی میباشند:
- آنها تنها در محدودهٔ نموداری که دیده میشوند کار میکنند، نمودارهایی که میتوانند میان روزی (intraday)، روزانه، هفتگی و یا ماهانه باشند.
- قدرت این الگوها پس از تشکیل کامل و ایجاد 3 تا 5 کندل دیگر، کاهش مییابد.
عملکرد کندل استیک
این بررسی بر کتاب توماس بولکوفسکی (Thomas Bulkowski) – که سازندهٔ ردهبندی الگوهای شمعی در کتاب خود (Encyclopedia of Candlestick Charts) میباشد – اتکا دارد. او دو حالت را برای نتایج احتمالی این الگوها پیشنهاد میدهد:
- بازگشت – الگوهای بازگشتی کندلی میتوانند تغییر در جهت حرکت قیمتی را پیشبینی کنند. – الگوهایی که نشاندهندهٔ ادامه حرکت قیمت در جهت روند قالب، میباشند.
در مثالهای زیر، کندلهای توخالی سفید نشاندهندهٔ بالاتر بودن قیمت بسته شدن ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال نسبت به قیمت باز شدن میباشد، در حالی که کندلهای سیاه رنگ نشاندهندهٔ پایینتر قرار گرفتن قیمت بسته شدن نسبت به قیمت باز شدن، است.
الگوی شمعی سه خط حمله (three line strike)
الگوی شمعی صعودی سه خط حمله (bullish three line strike)، یک الگوی شمعی برگشتی بهحساب میآید که در طی یک روند نزولی شکل میگیرد. هر یک از کندلهای تشکیلشده در این الگو، دارای کف پایینتر میباشند و در محدودهای نزدیک به پایین کندل بسته میشوند. کندل چهارم در محدودهای پایینتر از تمامی کندلها باز شده اما حرکت صعودی قدرتمندی داشته و در محدودهای بالاتر از کندل اول بسته میشود. براساس تحقیقات بولکوفسکی، این الگوی شمعی برگشتی در 83 درصد از مواقع، بازگشت قیمتی را به درستی پیشبینی میکند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازگشت قیمتی میتوانید از مطلب آموزشی «بازگشت قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
الگوی شمعی گپ و دو کندل سیاه (two black gapping)
الگوی شمعی گپ و دو کندل سیاه، یک الگوی شمعی ادامهدهنده است که پس از ایجاد یک سقف در روند صعودی – که توسط یک شکاف قیمتی دنبال شده و دو کندل سیاه نیز پس از آن تشکیل میشوند – شناسایی میشود. این الگو احتمال نزول قیمت به سطوحی پایینتر را پیشبینی خواهد کرد، که خود میتواند نشاندهندهٔ احتمال وقوع یک روند نزولی بزرگتر باشد. براساس تحقیقات بولکوفسکی، این الگو کاهش قیمتها را در حدود 68 درصد از مواقع، بهدرستی پیشبینی کرده است.
الگوی شمعی سه کلاغ سیاه (three black crows)
الگوی شمعی نزولی سه کلاغ سیاه یک الگوی شمعی برگشتی است. الگوی شمعیی که در نزدیکی سقف یک روند صعودی شروعشده، سپس توسط سه کندل سیاه دنبال میشود. این الگو، نزول قیمتها به سطوح پایینتر را پیشبینی میکند، حرکت نزولیای که خود میتواند آغازگر روند نزولی در مقیاسی بزرگتر شود. نزولیترین نسخه از این الگو در قلهٔ یک روند صعودی شکل میگیرد زیرا توانسته است خریدارانی که با استفاده از شتاب قیمتی وارد شدهاند را به تله بیاندازند. براساس تحقیقات بولکوفسکی، این الگو توانسته است کاهش قیمتها را با موفقیت 78 درصدی پیشبینی کند.
الگوی شمعی ستاره عصرگاهی (evening star)
الگوی شمعی نزولی ستارهٔ شبانگاهی، یک الگوی شمعی بازگشتی میباشد که با یک کندل سفید بلند شروع میشود. کندلی که روند صعودی را به قلههای جدید میرساند. سپس شاهد ایجاد یک شکاف قیمتی در بازار خواهیم بود، شکافی که باعث بالاتر رفتن قیمتها نیز میشود. اما خریداران تازه در بالا نگه داشتن قیمتها شکست میخورند که باعث ایجاد یک کندل کوچک میشود. در ادامه یک شکاف قیمتی به سمت پایین شکل میگیرد، شکافی که در پی آن کندل سوم تشکیل شده و این الگو تکمیل میشود. این الگو، ادامهٔ حرکت نزولی را پیشبینی کرده و احتمال وقوع روند نزولی در مقیاس بزرگتر را نیز نشان میدهد. براساس تحقیقات بولکوفسکی، این الگو توانسته است نزول قیمتها با دقت 72 درصدی پیشبینی کند.
الگوی شمعی کودک رها شده (abandoned baby)
الگوی شمعی بچه رهاشده صعودی (bullish abandoned baby)، یک الگوی شمعی برگشتی میباشد که در کف یک روند نزولی، پس از شکلگیری یک سری از کندلهای سیاه، تشکیل میشود. در ابتدای شکلگیری این الگو، شاهد یک شکاف قیمتی به سمت پایین هستیم. اما فروشندگان تازه نمیتوانند قیمتها را پایین نگه دارند، که باعث شکلگیری یک کندل دوجی میشود. کندلی که قیمت (open) و (close) در آن، نزدیک به هم میباشند. در ادامه شاهد یک شکاف قیمتی صعودی هستیم که کندل صعودی تشکیل شده پس از آن، این الگو را تکمیل میکند. این الگو، ادامهٔ حرکت صعودی قیمت و تشکیل قلههای بالاتر را پیشبینی میکند. همچنین احتمال شکلگیری یک روند صعودی در مقیاس بزرگتر وجود دارد. براساس تحقیقات بولکوفسکی، این الگو توانسته است در 49.73 درصد از مواقع، صعودی بودن روند قیمتها را به درستی پیشبینی کند.
جمعبندی
الگوهای شمعی توجه بسیاری از شرکتکنندگان بازار را به خود جلب کردهاند، اما بسیاری از الگوهای برگشتی یا ادامهدهنده در دنیای مدرن، از اتکاپذیری کافی برخوردار نیستند. خوشبختانه، ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال آمار ارائهشده توسط توماس بولکوفسکی، نشان از اتکاپذیری دستهٔ کوچکی از الگوها را دارد، الگوهایی که میتوانند سیگنالهای خرید و یا فروش صادر میکنند.
پنج الگوی قدرتمند کندل استیک
نمودارهای کندل استیک، ابزار تکنیکال هستند که اطلاعات چندین تایم فریم را در یک کندل قرار میدهند. این موضوع کندل استیک را مفیدتر از نمودارهای میلهای و نمودار خطی میکند که قیمتهای باز و بسته شدن را نشان میدهد. این کندلها الگوهایی را ایجاد میکنند که میتواند برای پیشبینی اتمام جهت روند قیمت به کار برود. رنگهای متفاوت کندلها نیز به این نمودارها عمق میبخشد. سابقه استفاده از این نمودارها به معاملهگران برنج در ژاپن به قرن ۱۸ باز میگردد.
استیو نیسون، در کتاب مشهور خود با عنوان «الگوهای شمعی ژاپنی» این الگوها را به جهان غرب معرفی کرد (این کتاب به فارسی ترجمه شده است). بسیاری از معاملهگران امروز میتوانند دهها مورد از این الگوها را شناسایی کنند (مانند: ابر سیاه پوششی، ستاره شامگاهی و سه کلاغ سیاه). علاوهبراین، الگوهای تک شمعی نیز شامل الگوی دوجی و چکش در دهها استراتژی معامله خرید و فروش به کار میرود.
قابلیت اطمینان الگوهای شمعی
همه الگوهای کندلی به یک اندازه قابل اطمینان نیستند. محبوبیت بسیار زیاد آنها قابلیت اطمینان آنها را کاهش داده است، زیرا توسط صندوقهای سرمایه گذاری و الگوریتمهای آنها، مورد تجزیه و تحلیل قرار ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال گرفته است. این معاملهگران با بودجه خوبی که دارند نسبت به سرمایهگذاران خرد و مدیران صندوقهای سنتی با سرعت بیشتری واکنش نشان میدهند.
به عبارت دیگر، مدیران صندوقهای پوشش ریسک از نرمافزار برای به دام انداختن معاملهگرانی که به دنبال صعود یا نزول قیمت با مشاهده یک الگو هستند، استفاده میکنند. با این حال، الگوهای قابل اعتماد دیگری همچنان وجود دارند که فرصتهای معاملاتی بلند مدت یا کوتاهمدت را فراهم میکنند.
در اینجا پنج الگوی کندل استیک آورده شده است که عملکردهای فوقالعاده خوبی نسبت به جهت و حرکت قیمت دارند. باید توجه داشت که هرکدام از این الگوها در جهت پیشبینی افزایش یا کاهش قیمت به کار میروند. این الگوها از دو طریق به زمان حساس هستند:
۱. آنها فقط در محدودههای زمانی مورد بررسی اعم از روزانه، هفتگی یا ماهانه کارایی دارند.
۲. قدرت آنها پس از کامل شدن الگو به میزان سه تا پنج کندل کارایی دارند.
عملکرد شمعهای ژاپنی
این تحلیل متکی بر کار توماس بولکوفسکی است که در کتاب خود در سال ۲۰۰۸ به نام «دایره المعارف الگوهای نموداری» (این کتاب به فارسی ترجمه شده است) عملکرد کندل استیک را رتبهبندی کرده است.
وی الگوها را به دو نوع تقسیم کرد:
۱. الگوهای برگشتی: الگوهای برگشت روند، کندلهایی هستند که تغییر جهت قیمت را پیشبینی میکنند.
۲. الگوهای ادامهدهنده: الگوهایی که تداوم جهت فعلی روند قیمت را پیشبینی میکنند.
در مثالهای زیر، کندلهای سفید نشاندهنده این است که قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن است (کندل صعودی) و کندل سیاه نشاندهنده آن است که قیمت بسته شدن کندل پایین تر از قیمت باز شدن آن است (کندل نزولی).
الگوی کندل استیک سه خط حمله (الگوی Three Line Strike)
الگوی سه خط حمله صعودی، یک الگوی برگشتی است ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال که در آن سه کندل نزولی شکل میگیرد و بعد از این سه کندل یک کندل صعودی با بدنه بزرگ با قیمت باز شدن پایین تر از کندل سوم شکل میگیرد و بالای شمع اول بسته میشود. بعد از این الگو منتظر یک تغییر در جهت حرکت قیمت باشید. به گفته بولکوفسکی، این الگو، برگشت روند قیمتها را با دقت بالای ۸۳ درصد پیشبینی میکند.
الگوی کندل استیک دو گپ سیاه (الگوی Two Black Gapping)
الگوی دو گپ سیاه بعد از یک صعود قابل توجه و در بالای روند صعودی ظاهر میشود. این الگو شامل دو کندل سیاه است و گپ قابل توجه بین آنها تشکیل میشود و پیشبینی میکند که روند کاهشی به کفهای پایینتری برسد. طبق گفته بولکوفسکی، این الگو، کاهش قیمت را با دقت ۶۸ درصد پیشبینی میکند.
الگوی کندل استیک سه کلاغ سیاه (الگوی Three Black Crows)
الگوی سه کلاغ سیاه نیز یکی از الگوهای برگشتی است که در سقف یا نزدیک به سقف یک روند صعودی تشکیل میشود. این الگو شامل سه کندل سیاه است که تقریبا هماندازه یکدیگر هستند. این الگو تایید میکند که روند کاهشی حتی تا پایینترین کف ادامه خواهد داشت. بیشترین کاهش پس از اتمام الگو شروع میشود و خریدارانی که شتابزده به امید خرید در کف وارد میشوند، به دام میاندازد. طبق گفته بولکوفسکی، این الگو، کاهش قیمت را با دقت ۷۸ درصد پیشبینی میکند.
الگوی کندل استیک ستاره شامگاهی (الگوی Evening Star)
یک الگوی قوی برگشت روند دیگر الگوی ستارهی شامگاهی است که از سه کندل تشکیل میشود و فوقالعاده عمل میکند. در الگوی ستارهی شامگاهی، کندل اول نسبتا بلند و صعودی است که روند صعودی فعلی را تأیید میکند. کندل دوم کمی بالاتر از کندل اول باز میشود؛ اما بدنهی آن کوچکتر از کندل اولی است و رنگ بدنهی کندل میانی مهم نیست، کندل سوم نزولی است و تا وسط کندل اول سقوط میکند. طبق گفته بولکوفسکی این الگو، کاهش قیمت را با دقت ۷۲ درصد پیشبینی میکند.
الگوی کندل استیک کودک رها شده (الگوی Abandoned Baby)
الگوی صعودی کودک رهاشده نوعی دیگر از نمودارهای شمعی است که از آنها برای تشخیص بازگشت در روند نزولی استفاده میشود. این الگو از سه کندل مجزا تشکیل شده است. اولین کندل یک کندل بلند سیاه است که در یک روند رو به پایین قرار دارد. کندل دوم یک کندل دوجی است (قیمت باز و بسته شدن یکسان است) که با فاصله، در پایینِ اولین کندل قرار دارد و در نهایت کندل سوم یک کندل بزرگ سفید است که الگو را تکمیل میکند. به گفته بولکوفسکی، این الگو، افزایش قیمت را با دقت ۴۹.۷۳ درصد پیشبینی میکند.
نتیجهگیری
الگوهای کندل استیک توجه بسیاری از بازیگران بازار را به خود جلب کرده است، اما بسیاری از سیگنالهای برگشت روند و ادامهدهندهای که توسط این الگوها در محیط الکترونیکی مدرن منتشر میشود قابل اعتماد نیست. خوشبختانه، آمار بولکوفسکی دقت خوبی را برای انتخاب بین این الگوها ارائه میدهد و سیگنالهای خرید و فروش قابل بررسی را به معاملهگران ارائه میکند.
جهت پیگیری اخبار و تحلیل های فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرامی UtoFX بپیوندید.
شناسایی بهترین الگوهای قیمتی در سه مرحله
به عنوان یک تریدر به الگوهای قیمت اعتقاد زیادی دارم. البته الگوهای کمی وجود دارند که سیگنال واقعی را به ما نشان بدهند. باید بدانید که بحث اصلی در رابطه با خود الگو نیست؛ بلکه این الگوها در رابطه با داینامیک بازار و اینکه تریدرها چگونه قیمت را حرکت میدهند به ما اطلاعات مفیدی خواهند داد.
در این مطلب قصد داریم به شما نشان دهیم که چگونه هر الگوی قیمتی را رمزگشایی کنید. بنابراین قادر خواهید بود تا حرکات قیمت را به شکل بسیار بهتری درک کنید. با طلاچارت همراه باشید…
۳ جزء از الگوهای قیمتی
تمام الگوهای قیمت فارغ از اینکه چه نوعی باشند مثل سر و شانه، کنج، دو قلو، پرچمها، فنجان و دسته و …، از سه جزء مشابه تشکیل میشوند. در صورتی که بتوانید این سه جزء ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال را به درستی بخوانید، میتوانید تصمیمات معاملاتی بهتری گرفته و حرکات قیمت را به روش جدیدی درک کنید.
شماره ۱) بنیان: سقفها و کفها
گرچه بسیار ابتدایی به نظر میرسد، اما تحلیل اینکه سقفها و کفها چگونه در چارت شما شکل گرفتهاند، پایه و اساس تحلیل الگوهای قیمتی را شکل میدهد. این روش در واقع اساس تئوری داو میباشد که چندین دهه است که مورد استفاده تریدرها قرار دارد.
روندهای صعودی: سقفهای بالاتر و کفهای بالاتر
یک روند صعودی تنها زمانی وجود خواهد داشت که کفها و سقفها بالاتر از همدیگر تشکیل شوند. سقفهای بالاتر نشان میدهند که خریداران توانستهاند قیمت را به سمت بالا حرکت بدهند. کفهای بالاتر در فاز اصلاحی نشان میدهند که فروشندگان در پایین آوردن قیمت به شکل قدرتمند ناموفق هستند و خریداران دوباره وارد بازار شده و حرکت صعودی را ادامه خواهند داد.
تغییر روند
زمانی که قیمت نتواند سقف جدیدی ایجاد کند، این میتواند به عنوان اولین هشدار برای تغییر قریب الوقوع روند در نظر گرفته شود. یا زمانی که قیمت به سختی قادر به ایجاد سقفهای جدید است این نیز میتواند هشداری مبنی بر به تعادل رسیدن خریداران و فروشندگان باشد. زمانی که خریداران و فروشندگان در طی یک حرکت صعودی (یا حتی نزولی) به تعادل برسند، میتوان احتمال چرخش بازار را در نظر گرفت.
در تصویر زیر یک الگوی سر و شانه وجود دارد، در این الگو میبینیم که از شانه چپ تا سر الگو قیمت به سختی سقفهای جدیدی را ایجاد کرده است و این نشان میدهد که خریداران دیگر در بازار قدرتمند نیستند. شانه راست نیز این موضوع را تایید کرده و با ایجاد یک کف پایینتر (Lower Low) به ما میگوید که فروشندگان در حال قوی شدن هستند.
توضیح طلاچارت: الگویی که در بالا مشاهده میکنید بیشتر از اینکه یک سر و شانه باشد، ظاهری مشابه الگوی QM دارد. دلیل آن نیز اینگولف شدن کفی است که با دایره قرمز رنگ مشخص کردهایم. آموزش الگوی QM را میتوانید از اینجا بخوانید .
شماره ۲) قدرت روند: طول و شیب امواج روند
قدرت روند با امواجی که بین سقفها و کفها وجود دارند تعریف میشود. در اینجا شما باید به طول/اندازه و شیب امواج روند نگاه کرده تا بتوانید قدرت روند را حس کنید.
در خیلی از روشهای مرسوم تحلیل چارت تنها بر سقفها و کفها تمرکز میشود در حالی که یکی از مهمترین بخشها درک اتفاقاتی است که بین سقفها و کفها رخ میدهد.
در تصویر زیر میتوانید ببینید که اولین موج از روند (اولین پیکان مشکی) بسیار بلند و با شیب زیاد بوده است. موج دوم شیب کمتر دارد و کوتاهتر است. موج سوم بسیار کوتاهتر بوده و تنها توانسته است که سقف قبلی را بشکند. همچنین سایههای زیادتری را نیز مشاهده میکنیم که سیگنالهای برگشت و خستگی قیمت میباشند. زمانی که این سرنخها را با هم ترکیب میکنیم متوجه خواهیم شد که درک اندازه و شیب امواج روند میتواند در درک برگشتهای قیمت کمک شایانی کند.
شماره ۳) بخش دوم قدرت روند: عمق پولبکها
زمانی که متوجه حرکت بازار در یک فاز رونددار شدید، پولبکهایی که در طی روند بوجود میآیند میتوانند اطلاعات با ارزشی از اینکه حرکت بعدی چه خواهد بود را به شما بدهند.
تصویر زیر یک روند صعودی را نشان میدهد که در طی آن شاهد حرکات رنج و اصلاحات زیادی هستیم. درست قبل از اینکه تغییر روند از صعود به نزولی رخ دهد، آخرین حرکت اصلاحی را میبینیم که از لحاظ اندازه و مدت زمان شکل گیری بسیار بزرگتر است. این حرکت اصلاحی بزرگ به ما میگوید که در تعادل بین خریداران و فروشندگان چیزی تغییر کرده است.
در حالیکه اصلاحهای کوچک و کم عمق به این معنا هستند که روند فعلی بدون مشکل میباشد، اما زمانی که اصلاحهای قیمتی از لحاظ اندازه بزرگتر میشوند میتوانند هشداری مبنی بر تغییر روند و همچنین تغییر بالانس بین خریداران و فروشندگان باشند.
مهمترین چیزی که در بازار وجود دارد، درک ساختارهای قیمت است. چرا که ساختارها میتواند همه چیز را به شما در مورد رفتار خریداران و فروشندگان بگویند. ما در دورههای طلاچارت کاملا بر این ساختارها متمرکز هستیم و سعی میکنیم به سادگی از آنها برای تحلیل بازار و پیدا کردن نقاط ورود مناسب و کم ریسک استفاده کنیم.
در صورتی که قصد دارید به تازگی تحلیل بازار را یاد بگیرید، میتوانید از دوره آموزشی تحلیل تکنیکال استفاده کنید.
اما اگر از قبل با تحلیل تکنیکال آشنایی دارید، میتوانید در دوره استراتژی طلاچارت شرکت کنید تا با ترکیب پرایس اکشن و جریان سفارشات به درک بسیار عمیقی از بازار دست پیدا کنید.
۶ ابزار مهم و مفید در تحلیل تکنیکال
تحلیلگر اگر بتواند به درستی این امواج را تشخیص دهد، میتواند روند حرکت قیمت یک دارایی را به درستی پیشبینی کند. امواج الیوت از سه موج جنبشی و دو موج اصلاحی تشکیل میشود. موج اول، سوم و پنجم صعودی هستند.
به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، فعالیت در بازارهای مالی مختلف بدون استفاده از تحلیل تکنیکال تقریباً امکانپذیر نیست. یک معاملهگر باهوش باید از تمام گزینههای روی میز برای کاهش ریسک سرمایهگذاری خود نهایت استفاده را ببرد. تحلیل تکنیکال در کنار تحلیل بنیادی به عنوان مهمترین روشهای تحلیلگری به شمار میروند که هر سرمایهگذاری باید برای دستیابی به موفقیت، تسلط کافی روی آنها داشته باشد. اما از طرفی باید به یک نکته مهم توجه شود؛ گاهی اوقات ابزارهایی که برای تحلیل تکنیکال در اختیار معاملهگران قرار میگیرد نه تنها کمکی به آنها نمیکنند، بلکه مشکلات زیادی را نیز پیش روی آنها قرار میدهند. در این مقاله قصد داریم تا به معرفی ابزارهای مفید در تحلیل تکنیکال بپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
1. ابزار تحلیل تکنیکال کلاسیک
در معرفی ابزارهای مفید در تحلیل تکنیکال وقتی صحبت از تحلیل تکنیکال کلاسیک میشود، بدون شک ذهنها به سمت دو مفهوم بسیار کاربردی به نام خطوط حمایت و مقاومت میرود. بسیاری از کارشناسان تحلیل تکنیکال معتقد هستند که در صورت درک صحیح و عملیاتی از مفهوم این دو ابزار و اجرای صحیح آنها روی نمودارها، میتوان نیمی از راه موفقیت در دستیابی به تحلیل تکنیکال درست را پیمود.
در حالت کلی بازار یکی از سه حالت صعودی، نزولی یا خنثی را در یک بازه زمانی مشخص در پیش میگیرد. باید توجه داشته باشید که روند خنثی جایی است که در آن عرضه و تقاضا برای یک بازه زمانی مشخص به تعادل میرسند. به محض اینکه یکی از طرفین پیش میافتد، روند بازار را تغییر میدهد. اما سؤال اساسی این است که افزایش یا کاهش قیمت در بازار تا کجا ادامه دارد؟ پاسخ این سؤال در گرو ترسیم خطوط حمایتی و مقاومتی است.
همواره وقتی قیمت یک دارایی به خطوط حمایتی یا مقاومتی میرسد، حجم معاملات به طور معناداری افزایش مییابد. تا زمانی که به هر دلیلی یک خط حمایت یا مقاومت شکسته نشده است، اعتبار آن پابرجا است. اما به محض شکسته شدن و تثبیت قیمت در زیر یا بالای آنها، این خطوط تغییر کاربری میدهند. به عنوان مثال وقتی یک خط مقاومت در مسیر صعودی شکسته میشود، در عمل تبدیل به خط حمایت سهم میشود.
2. الگوهای قیمت
در ادامه بحث معرفی ابزارهای مفید در تحلیل تکنیکال نوبت به الگوهای قیمتی میرسد. معمولاً یکی از ابتداییترین مفاهیمی که در دورههای آموزش تحلیل تکنیکال به دانشجویان آموزش داده میشود، الگوهای قیمتی است. داستان از این قرار است که در اثر بررسیهای صورت گرفته در طول زمان روی نمودارهای قیمت داراییها، مشاهده شده است که در اثر وقوع الگوهایی در نمودار، دارایی رفتار خاصی از خود نشان داده است. قابلیت اصلی این الگوها تکرارپذیری آنها است که باعث شده تا تریدرها نسبت به تشکیل آنها در نمودار قیمت داراییها حساس باشند.
در همین راستا 4 مورد از مهمترین الگوهای قیمتی که هر تحلیلگر تکنیکال باید با آنها آشنا باشد، عبارتاند از:
الگوی سر و شانه
این الگو در اثر تشکیل سه قله در روند صعودی قیمت دارایی تشکیل میشود که در آن قله وسط (سر) بالاتر از دو قله چپ و راست قرار میگیرد. تشکیل این قله به عنوان یک سیگنال نزولی تلقی میشود.
الگوی سقف و کف دوقلو
معمولاً وقتی پس از یک روند صعودی یا نزولی پر قدرت این الگو تشکیل میشود. به عنوان مثال وقتی در پایان یک روند صعودی قوی، دو قله قیمتی در کنار یکدیگر روی نمودار تشکیل میشود، سیگنال نزولی صادر میشود. عکس این مطلب نیز صادق است.
الگوی سقف و کف سهقلو
این الگو نیز مشابهت زیادی با الگوی سقف یا کف دوقلو دارد. تنها تفاوت میان آنها در تعداد تشکیل قلهها است. اگر در روند تغییر قیمت پس از تشکیل دو سقف یا کف قیمتی، روند دستخوش تغییر نشد و سقف یا کف دیگری نیز تشکیل شد، باز هم میتوان آنها را به عنوان نشانهای برای تغییر روند بازار قبل از تشکیل الگو دانست.
الگوی پرچم
تصور کنید که یک دارایی، روند صعودی قدرتمندی را پشت سر میگذارد. پس از آن وارد یک روند نزولی با شتاب به مراتب کمتر از روند صعودی میشود. در این حالت نوسانات قیمت بین دو خط حمایت و مقاومت که به صورت همگرا با هم هستند، صورت میگیرد. در این حالت الگوی پرچم شکل گرفته است. این الگو به عنوان سیگنالی برای تداوم روند قیمت دارایی، در همان شرایط قبل از شکستن روند صعودی به شمار میرود.
یک نکته مهم در خصوص تمام الگوهای قیمتی باید مورد توجه قرار بگیرد. هیچکدام از این الگوها سیگنال 100 درصدی صادر نمیکنند. به همین دلیل باید در کنار رویت آنها نسبت به بررسی سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال که در بحث معرفی ابزارهای مفید در تحلیل تکنیکال اشاره میکنیم، نیز بپردازید.
3. اسیلاتورها و اندیکاتورها
در ادامه بحث از معرفی ابزارهای مفید در تحلیل تکنیکال، نوبت به اندیکاتورها میرسد. اندیکاتورها در واقع به نوعی توابع و الگوریتمهای ریاضی هستند که بر مبنای فرمولاسیون خاصی طراحی میشوند. این الگوریتمها روی نمودارهای قیمت داراییها پیادهسازی میشوند. در نتیجه دادههایی که از تغییرات قیمت دارایی در این الگوریتمها حاصل میشوند، خروجیهایی صادر میگردند که تحت عنوان سیگنال خرید و فروش شناخته میشوند. به کمک اندیکاتورها میتوان نسبت به پیشبینی روندها و بررسی صحت نتایج به دست آمده از سایر ابزارهای تحلیلی اقدام کرد.
در همین راستا برخی از ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال مهمترین انواع اندیکاتورهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال عبارتاند از:
اندیکاتورهای روندی
این اندیکاتورها با استفاده از میانگیری قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص، پیشبینی از روند قیمت آنها در آینده در اختیار تریدرها قرار میدهند. اندیکاتور میانگین متحرک به عنوان مشهورترین اندیکاتور روندی در تحلیل تکنیکال به شمار میرود.
اسیلاتورها
اسیلاتورها نیز در واقع به عنوان زیرمجموعه اندیکاتورها تلقی میشوند. این اندیکاتور در خصوص حرکت جریان نقدینگی در بازار حساس هستند. به عنوان مثال در یک روند صعودی قیمت یک دارایی وقتی فروشندگان در حال قدرت گرفتن هستند، هشدارهای لازم توسط اسیلاتورها صادر میشود. اندیکاتور RSI به عنوان یکی از مشهورترین اسیلاتورها به شمار میرود. این اندیکاتور با استفاده از شاخصهای عددی که بین 0 تا 100 قرار دارد، محدود اشباع خرید یا فروش یک دارایی را مشخص میکند.
اندیکاتور حجم
حجم معاملات همواره به عنوان یک فاکتور کلیدی در تصمیمگیری تریدرها به شمار میرود. اندیکاتور حجم به خوبی این مسئله را به صورت لحظهای در خصوص داراییها رصد میکند و اطلاعات لازم را در اختیار تریدرها قرار میدهد.
اندیکاتور بیل ویلیامز
این اندیکاتورها بیشتر روی مسئله روانشناسی بازار تمرکز دارند و با استفاده از بهکارگیری چند اندیکاتور در کنار یکدیگر به رفتارشناسی بازار میپردازند.
4. کندل استیک
الگوهای شمعی یا کندل استیک، فرم خاصی از نمودارهای قیمت داراییها هستند که توسط ژاپنیها برای اولین بار ابداع شدند. نمودارهای کندل استیک حاوی اطلاعات ارزشمندی هستند که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- قیمت بازگشایی یک دارایی در ابتدای روز معاملاتی
- قیمت بسته شدن یک دارایی در انتهای روز معاملاتی
- کمترین قیمت یک دارایی در روز معاملاتی
- بیشترین قیمت یک دارایی در روز معاملاتی
کند استیکها از یک میله و یک بدنه مستطیلی تشکیل میشوند. معمولاً هر چقدر که بدنه کندل استیل کشیدهتر باشد، نشاندهنده ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال تغییرات شدید قیمت در دارایی است. در کنار هم قرار گرفتن الگوهای کندل استیک میتواند اطلاعات بسیار زیادی را در اختیار تریدرها قرار دهد. بسیاری از الگوهای قیمتی از قبیل الگوی چکش از طریق کندل استیکها قابل تشخیص هستند.
5. پرایس اکشن
در ادامه بحث از معرفی ابزارهای مفید در تحلیل تکنیکال باید به یکی از جدیدترین و در عین حال کاربردیترین ابزارهای موجود یعنی پرایس اکشن اشاره کنیم. در این شیوه بسیاری از ابزارهایی که تاکنون معرفی کردیم، مورد استفاده قرار نمیگیرند. پرایس اکشن به نوعی هنر مطالعه نمودار قیمت یک دارایی است. تحلیلگر تکنیکال که از پرایس اکشن برای ترید کردن استفاده میکند، تمام تمرکز خود را روی نمودار قیمت دارایی معطوف میکند تا از این طریق بتواند آینده روند قیمت آن را پیشبینی کند. کسانی که از پرایس اکشن برای تحلیل استفاده میکنند، تنها به دنبال تشخیص آنچه اتفاق میافتد، نیستند؛ بلکه به دنبال آن هستند که بدانند دلیل وقوع اتفاقات چیست.
اگر به عنوان تحلیلگر تکنیکال تجربه کار کردن با اندیکاتورها و سایر الگوها را داشته باشید، قطعاً متوجه میشوید که استخراج اطلاعات مفید از دل آنها چندان هم کار سادهای نیست. به علاوه خروجی اندیکاتورها به طور 100 درصد قابل اطمینان نیست. اما نمودار پرایس اکشن کاملاً خلوت و ساده است که امکان استخراج اطلاعات بیشتر را در اختیار تریدر قرار میدهد. سه مورد از مهمترین مزایای پرایس اکشن در مقایسه با تحلیل تکنیکال کلاسیک عبارتاند از:
- پرایس اکشن اطلاعات را زودتر در اختیار معاملهگر قرار میدهد.
- اطلاعات کامل و یکپارچه در اختیار تحلیلگر قرار میگیرد.
- بسیاری از اشتباهات ناشی از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال را برطرف میکند.
همین سه مورد نشان میدهد که به هیچ عنوان نمیتوان به سادگی از کنار پرایس اکشن عبور کرد ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال و باید حتماً در کنار سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال از این شیوه نیز استفاده شود.
6. امواج الیوت
یکی دیگر از ابزارهای کاربردی که در معرفی ابزارهای مفید در تحلیل تکنیکال باید به آن اشاره شود، امواج الیوت است. تئوری الیوت از یک سو بر پایه الگوها و محاسبات هندسی است و از سوی دیگر بر پایه روانشناسی پیش میرود. روش الیوت به بررسی تغییرات قیمت در طولانی مدت میپردازد. این تغییرات در نتیجه تغییرات مداوم در بُعد احساسی سرمایهگذاران اتفاق میافتند که خود حاصل از تأثیرات روانشناختی بر جمعیت طی بازه زمانی خاص هستند.
در حالت کلی این الگو از 5 موج اصلی تشکیل میشود که در دو دسته قابل تقسیمبندی است:
- امواج جنبشی که به عنوان پایههای تشکیلدهنده الگو به شمار میروند.
- امواج اصلاحی که در مسیر اصلاح روندهای جنبشی تشکیل میشوند.
تحلیلگر اگر بتواند به درستی این امواج ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال را تشخیص دهد، میتواند روند حرکت قیمت یک دارایی را به درستی پیشبینی کند. امواج الیوت از سه موج جنبشی و دو موج اصلاحی تشکیل میشود. موج اول، سوم و پنجم صعودی هستند و موجهای دوم و چهار نزولیاند. معمولاً موجهای جنبشی سوم و پنجم روند صعودی قویتری در مقایسه با موج اول را تجربه میکنند. مزیت اصلی امواج الیوت این است که قوانین پیچیدهای ندارد و به راحتی میتوان آن را روی نمودار قیمت دارایی شناسایی کرد.
کلام پایانی
در این مقاله به معرفی ابزارهای مفید در تحلیل تکنیکال پرداختیم. همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، ابزارهای تحلیل تکنیکال به همین موارد ختم نمیشوند و تعداد بیشتری از آنها وجود دارد که برای تبدیل شدن به یک تریدر حرفهای در بازارهای مالی باید آشنایی نسبی با آنها داشته باشید. اما مواردی که در این مقاله اشاره کردیم، به عنوان اصلیترین ابزارهای تحلیل تکنیکال به شمار میروند که بدون آنها شانسی برای موفقیت در بازارهای مختلف نخواهید داشت.
کار کردن با این ابزارها نیاز به دانش فنی و همچنین تجربه فراوان دارد. این دو مسئله در اثر آموزشهای کاربردی به خوبی برآورده میشود. کلینیک سرمایه با آمادهسازی دو دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و پیشرفته کامل برای علاقهمندان تلاش کرده است تا هر آن چیزی را که برای تبدیل شدن به یک تحلیلگر تکنیکال نیاز دارید، در اختیار شما قرار دهد. این دورهها کاملاً مبتنی بر حل مثال پیش میروند. نکته قابل توجه در خصوص دورههای تحلیل تکنیکال کلینیک سرمایه، رویکرد جامع آنها است. در آموزش این دورهها مثالهای متعددی از بورس، فارکس و بازار ارزهای دیجیتال ارائه شده است که با مشاهده آنها میتوانید در تمام این بازارها به راحتی به ترید کردن بپردازید.
آموزش الگوهای کاربردی در بورس
برای ورود به بازار سرمایه، آشنایی با دو مفهوم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی باعث افزایش شناخت ما از وضعیت بازار میشود. این دو تحلیل به نوعی یکدیگر را تکمیل میکنند و از زاویههای متفاوت به تحلیل بازار میپردازند. برای استفاده از تحلیل تکنیکال شناخت تعدادی از الگوهای کاربردی لازم است که میتواند سبب انتخاب درست سهم و در نتیجه سودآوری بیشتر شود.
تعدادی از این الگوها در بازار بورس شناخته شده هستند و از اعتبار بالایی برخوردارند و به راحتی قابل تشخیص هستند. باید بتوانید این الگوهای کاربردی را در زمانهای مختلف به درستی تشخیص دهید و از آنها به خوبی استفاده کنید. در ادامه مطلب به معرفی مهمترین الگوها در این بازار سرمایه میپردازیم.
خط روند در تحلیل تکنیکال چیست؟
قبل از این که به الگوهای کاربردی در بورس بپردازیم، ابتدا درباره خط روند صحبت میکنیم، زیرا این خطوط در شناسایی الگوهای قیمتی بسیار تاثیرگذارند.
خطوط روند روی نمودارهای تحلیلی میتوانند محدوده حمایت و مقاومت را تعیین کنند، این خطوط خطهای مستقیمی هستند که روی نمودار با اتصال سقفها و کفها به یکدیگر تشکیل میشوند.
خط روندی که شیب آن به سمت بالا است، یک خط صعودی است و زمانی شکل میگیرد که کفها و سقفهای بالاتر تشکیل شده باشد و برعکس آن، خط روندی که شیب آن به سمت پایین باشد، یک خط نزولی است و نشان میدهد که قیمت سقفها و کفهای پایینتری را تجربه میکند.
برای رسم خط روند، نقاط سایه کندل را در نظر نگیرید و فقط از بدنه برای اتصال نقاط به یکدیگر استفاده کنید، زیرا بخش بزرگی از تغییرات قیمت در همان محدوده بدنه کندل رخ میدهد.
هر چه تعداد نقاط اتصال بیشتر باشد، خط روند از اعتبار بیشتری برخوردار است و میتوان بیشتر به آن اعتماد کرد و حداقل خط روند باید دارای سه نقطه اتصال باشد.
الگوی سرشانه
این الگو یک الگوی برگشتی محسوب میشود، به این معنی که اگر نمودار در روند صعودی باشد و این الگو تشکیل شود بازار ریزش میکند و روند نمودار نزولی خواهد بود.
در مقابل آن اگر یک سهم در روند نزولی باشد و سپس الگوی سرشانه تشکیل شود، نمودار تغییر جهت میدهد و روند صعودی خود را آغاز میکند.
طبق اطلاعات کسبشده از تریدرهای بازار بورس، این الگو یکی از قابل اعتمادترین الگوهای برگشتی است.
چینش کندلها برای این الگو به این صورت است که سه کندل در کنار یکدیگر قرار میگیرند و کندل وسط نسبت به دوتای دیگر ارتفاع بیشتری دارد.
دو نوع الگوی سرشانه داریم، الگوی سرشانه سقف و الگوی سرشانه کف که الگوی اول در انتهای روند صعودی و دیگری در انتهای روند نزولی شکل میگیرد.
در الگوی سرشانه سقف انتظار ریزش قیمت و در الگوی سرشانه کف انتظار داریم قیمت رشد کند.
هنگامی که این الگو روی نمودار نمایان شد، منتظر بمانید تا خط گردن (خطی که دو نقطه حاصل از به هم پیوستن یک سر و یک شانه را به یکدیگر میرساند) شکسته شود و شرایط مناسب برای ورود به سهم شکل گیرد.
اگر خط گردن به سرعت شکسته شد و از بازار جا ماندید، بهتر است منتظر حرکت برگشتی به خط گردن الگو بمانید و سپس برای خرید نماد اقدام کنید.
الگوی دوقلو
این الگو یک الگوی برگشتی بسیار قوی در بازار سرمایه میباشد که دو نوع دارد، الگوی سقف دوقلو و دیگری الگوی کف دوقلو. اجازه دهید هر کدام را بررسی کنیم.
الگوی سقف دوقلو
الگوی سقف دوقلو در انتهای روند صعودی شکل میگیرد و ریزش بازار و شروع روند نزولی را نشان میدهد.
قیمت در یک روند صعودی سقف را تشکیل میدهد و کمی اصلاح انجام میدهد و دوباره روند صعودی خود را تشکیل میدهد، اما نمیتواند به سقف صعود قبلی برسد و ریزش میکند.
برای فروش سهم با تشکیل این الگو منتظر بمانید هنگامی که خط گردن شکسته شد برای فروش اقدام کنید.
حتما به این موضوع دقت کنید که باید خط گردن شکسته شود، گاهی پیش میآید که نمودار قیمت در یک حالت رفت و برگشتی پیدا میکند و دوباره روند صعودی به خود میگیرد که اگر عجله کرده باشید و سهم خود را فروخته باشید، ضرر میکنید.
الگوی کف دوقلو
الگوی کف دوقلو در انتهای یک روند نزولی تشکیل میشود که جهت نمودار را از حالت نزولی به صعودی تغییر میدهد.
در واقع در این الگو، قیمت در حالش کاهش است و پس از کمی اصلاح و افزایش قیمت، فروشندگان بنا به اصل عرضه و تقاضا وارد بازار میشوند و قیمت خرید را پایین میآورند تا کف قبلی را بشکنند.
آنها میخواهند قیمت را باز هم پایینتر بیاورند، اما در انجام این کار موفق نمیشوند و نمودار صعود میکند و قیمت افزایش مییابد.
الگوی سهقلو
این نوع کمی به ندرت در نمودارها تشکیل میشود و دو نوع دارد که اولی، الگوی سقف سهقلو و دیگری الگوی کف سهقلو است.
الگوی سقف سهقلو در انتهای یک روند صعودی تشکیل میشود و پایان روند را نشان میدهد. الگوی سقف نسبت به کف کمتر روی چارت نمایان میشود.
الگوی مثلث
این الگو یکی الگوهای پرکاربرد در بورس میباشد. این الگو در واقع مشخص میکند که بازار در حال تصمیمگیری است تا جهت روند را تعیین کند، به همین دلیل این الگو میتواند در دو نقش ظاهر شود یکی ادامهدهنده و دیگری بازگشتی.
زمانی که این الگو را مشاهده کردید، کمی صبر کنید تا تکلیف این الگو مشخص شود سپس ورود کنید، زیرا گاهی توسط نمادهای قدرتمند بازار و افراد حقوقی به سادگی کلک میخورید.
الگوی مثلث شامل حداقل دو سقف پایینتر و دو کف بالاتر است، وقتی که این نقاط به یکدیگر متصل میشوند یک مثلث شکل میگیرد.
زمانی این الگو از اعتبار خوبی برخوردار میشود که شکست قابل توجهی در آن رخ دهد، یعنی ضلع بالایی یا پایینی آن شکسته شود تنها در این صورت اجازه دارید که معامله را باز کنید.
جهت شکست جهت بازار را در آینده نشان میدهد، به عنوان مثال اگر ضلع بالایی شکسته شود، بازار صعود میکند و قیمت افزایش مییابد و در صورتی که ضلع پایین شکسته شود، بازار نزول میکند و قیمت پایین میآید.
برای تعیین هدف قیمتی، قاعده مثلث را اندازه بگیرید و از نقطهای که شکست اتفاق میافتد، به اندازه قاعده مثلث در جهت شکست روی چارت اعمال کنید تا قیمت ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال را تعیین کنید.
بهتر است در هنگام معامله همیشه این نکته را در نظر داشته باشید که شاید الگوی مثلث حرکتش از نوع ادامهدهنده نباشد و بازار برگردد و این الگو حالت بازگشتی به خود بگیرد.
الگوی پرچم
الگوی پرچم جزو الگوهای ادامهدهنده است و پس از تشکیل این الگو، انتظار داریم که نمودار در جهت قبلی خودش به حرکت ادامه دهد. الگوی پرچم دو نوع دارد، الگوی پرچم ساده و الگوی پرچم سه گوش.
این الگو از دو قسمت تشکیل شده است، قسمت اول میله نام دارد که منظور همان حرکت قبل از شرکتگیری ناحیه پرچم است و قسمت دوم این الگو، پرچم نام دارد که منظور همان محدودهای است که قیمت حرکت اصلاحی انجام میدهد.
پرچم ساده
این الگو شکلی شبیه به کانال دارد و این کانال در خلاف جهت اصلی روند تشکیل میشود. معمولا زمانی که افراد در سود معاملات خود را میبندند این الگو در چارت دیده میشود.
فقط به این نکته توجه کنید که این الگو زمانی تشکیل میشود که قیمت ناحیه، موافق حرکت اصلی روند باشد، به عنوان مثال اگر کانال پرچم به سمت بالا باشد، باید ضلع پایین شکسته شود، زیرا حرکت نزولی است و اگر پرچم به سمت پایین باشد، باید ضلع بالایی الگو شکسته شود چون حرکت صعودی است.
برای تعیین هدف الگوی پرچم، ابتدا میله پرچم را اندازه بگیرید، سپس از نقطهای که شکست انجام شده است به اندازه میله پرچم در جهت روند هدفگذاری کنید.
پرچم سه گوش
این الگو شباهت بسیار زیادی با الگوی مثلث متقارن دارد که در مطالب فوق به طور مفصل به آن پرداختیم، به همین دلیل برای تعیین هدف قیمتی میتوانید از همان اساس الگوی مثلث کمک بگیرید.
در روش بعدی برای تعیین هدف قیمتی، اندازهگیری میله پرچم است که در الگوی پرچم ساده آن را بیان کردیم.
الگوی الماس
این الگو به الگوی لوزی نیز شناخته میشود و در واقع تغییر جهت در روند را تایید میکند و معمولا در روند صعودی تشکیل میشود.
الگوی الماس یا لوزی از دو خط حمایت در پایین که نمایانگر کف قیمت و دو خط مقاومت در بالا که سقف قیمت را نشان میدهد، تشکیل میشود.
هنگامی که خط حمایت در سمت راست الگو شکسته شد، میتوانید انتظار ریزش قیمت و شروع روند نزولی را داشته باشید و معامله را در جهت فروش آغاز کنید.
الگوی مستطیل
الگوی مستطیلی شکل، نمایانگر یک بازار ثابت است و قیمتها بین دو سقف و کف در حال نوسان هستند.
برای تشخیص این الگو روی چارت بایستی حداقل دو سقف و کف قیمتی تشکیل شود و مدام بازار در حال رفت و برگشت باشد.
اگر الگو در انتهای روند نزولی شکل بگیرد، الگوی کف مستطیلی نام میگیرد و در صورتی که خط را بشکند و به سمت بالا صعود کند، این الگو نیز ادامه روند را نشان خواهد داد.
در مقابل آن اگر این الگو در انتهای روند صعودی شکل بگیرد الگوی سقف مستطیلی نام میگیرد و درصورتی که نتواند خط را بشکند، بازار ریزش میکند و الگوی مستطیل، حالت الگوی بازگشتی را به خود میگیرد.
معامله در این نمودار کمی با ریسک همراه است اما اگر حرفهای هستید و ارتفاع کندلها نیز در این بازه نسبتا زیاد است، میتوانید در درون این الگو وارد معامله شوید.
بهتر است از سقف الگوی مستطیلی معامله فروش را باز کنید و از کف قیمتی در این الگو، وارد معامله خرید شوید.
درست است که معامله در این الگو کمی ریسک دارد، اما کار با الگوی مستطیلی ساده است. هنگامی که سقف و کف قیمتی را مشخص کردید منتظر شکست خط بمانید.
با اولین نشانه در شکست الگو، ارتفاع را محاسبه کنید و هدف قیمتی خود را تعیین کنید. فقط مطمئن شوید که شکست، جعلی و ضعیف نیست سپس معامله خود را باز کنید.
الگوی کنج
این الگو نیز دو نوع الگوی کنج صعودی و کنج نزولی دارد و آن را میتوان در دسته ادامههنده و همچنین بازگشتی قرار دارد.
الگوی کنج صعودی
اگر در چارت دو خط روند رسم کنید که در جهت صعودی همگرا شوند و در یک نقطه یکدیگر را قطع کنند، الگوی کنج صعودی تشکیل میشود.
اگر الگوی کنج صعودی را به طور صحیح و دقیق شناسایی کنید میتوانید منتظر نزول قیمت باشید و برای این که این الگو معتبر باشد باید حداقل دو برخورد قیمت به هر دو خط روند داشته باشیم.
از طرفی، هر اندازه تعداد این برخوردها بیشتر شود، اعتبار الگو نیز افزایش مییابد.
برای این که الگو تکمیل شود باید شکست ضلع پایینی مثلث رخ دهد و تا زمانی که این شکست رخ ندهد نمیتوان از تکمیل بودن الگو، مطمئن بود.
زمانی که ضلع پایین شکسته شد میتوان نسبت به باز کردن معامله فروش اقدام کرد.
الگوی کنج نزولی
هنگامی که دو خط روند در جهت نزولی همگرا میشوند، سقفها و کفهای این الگو را تشکیل میدهند و برای این که الگو معتبر باشد باید به هر دو خط روند حداقل دو برخورد داشته باشیم.
هنگامی که ضلع بالایی شکسته شود الگو تکمیل میشود و میتوان معامله خرید را باز کرد و دقت کنید تا زمانی که شکست ضلع بالایی اتفاق نیفتد ورودی نیز نخواهیم داشت.
اگر شکست بسیار پرقدرت باشد و از نقطه ورود خیلی فاصله داشته باشد بهتر است صبر کنیم تا برگشت احتمالی رخ دهد و بازار برای ورود محیا شود.
جمع بندی
اگر در بازار سرمایه و بورس فعالیت کرده باشید قطعا شناسایی رفتار قیمتی نماد و تشخیص ادامهدار بودن روند یا ریزش آن یکی از مهمترین دغدغههای شما است.
در این مطلب سعی کردیم الگوهای کاربردی و مهم موجود در یک نمودار تحلیلی را بیان کنیم، ولی لازمه یادگیری این الگوها و شناسایی سریع و به موقع آن، تمرین است.
هر اندازه تجربهتان در این بازار بیشتر شود قطعا میتوانید به معاملات بهتری ورود کنید و در نتیجه به سودآوری بیشتری برسید.
در بین فعالان بازار سرمایه یک حرف معروف وجود دارد: تاریخ در روند تکرار میشود و با نگاه کردن به گذشته نمودار میتوانید به خوبی نحوه رفتار نمودار را پیشبینی کنید.
فقط به خاطر داشته باشید که برای استفاده صحیح از این الگوها باید منتظر بمانید که الگو تکمیل شود و با سنجیدن شرایط به معامله کردن بپردازید تا متضرر نشوید.