راهنمای رسم خط روند (Trendline)

خط روند Trend line
خطی است که از بالاترین قیمتها (سقفهای قیمتی) یا پایینترین قیمتها (کفهای قیمتی) رسم میشود تا محدوده نوسان قیمت را نشان دهد.
خطوط روند، حمایت ها و مقاومت ها را در هر بازه زمانی روی نمودار قیمت نشان میدهند.
همچنین خط روندها نشاندهنده مسیر قیمت، سرعت قیمت و الگوهای قیمت در بازههای زمانی مختلف هستند.
مفهوم روند به طور قطع یکی از اصول تحلیل تکنیکی بازار است.
تمام ابزارهای تکنیکال از قبیل الگوها، میانگینهای متحرک، حمایت و مقاومتها، تنها با هدف کمک به اندازهگیری روند قیمت به منظور شرکت در روندها به وجود آمدهاند.
اغلب اصطلاحات رایجی از قبیل «همیشه در جهت روند معامله کنید» «هرگز با روند نجنگید» یا «روند دوست توست» را زیاد میشنویم.
پس لازم است وقتی راهنمای رسم خط روند (Trendline) را برای تعرف روند صرف کنیم و انواع آن را بشناسیم.
از بعد کلی و به طور ساده، روند جهت حرکت قیمت را در بازار نشان میدهد. ولی برای به کارگیری آن میبایست تعریف دقیقتری را ارائه کنیم.
پیش از هر چیز باید به یاد داشته باشیم که هرگز بازار در یک خط راست و در یک جهت خاص حرکت نمیکند. تغییرات بازار به صورت یکسری از حرکات زیگزاگ مشخص میشود.
این زیگزاگها همانند یکسری موجهای پی در پی میباشند که شامل موجهای صعودی (پیکها یا رالیها) و موجهای نزولی (حفرهها) میباشند.
برآیند حرکات این موجهای صعودی و نزولی روند بازار را تشکیل میدهد که شامل روندهای صعودی و نزولی و خنثی میباشد.
روند صعودی به عنوان یکسری از موجها و حفرههای بالارونده تعریف میشود و روند نزولی برخلاف آن از موجها و حفرههای پایین رونده تشکیل شده و روند خثی شامل موجها و حفرههایی است که جهت مستقیم دارند.
نکات کلیدی و مهم
- یک خط روند واحد را میتوان به یک نمودار اعمال کرد تا تصویر واضحتری از روند و سمت و سوی قیمت به دست آید.
- خطوط روند را میتوان به کفها و سقفهای قیمت اعمال کرد تا یک کانال به وجود آید.
- دوره زمانی تحلیل شده و نقاط دقیقی که جهت رسم خط روند استفاده میشوند برای هر معاملهگر متفاوت هستند.
خطوط روند چه چیزی را به شما نشان می دهند ؟
خط روند یکی از مهمترین ابزار استفاده شده در تحلیل تکنیکال است . به جای نگاه به عملکرد گذشته کسب و کار یا هر مبنای دیگری، تحلیلگران تکنیکال به دنبال روندها در عملکرد قیمت (price action) میگردند. خط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک میکند تا مسیر کنونی قیمتهای بازار را مشخص کنند. تحلیلگران تکنیکال معتقدند روند مثل دوست شماست، و تعیین این روند اولین قدم در فرآیند انجام یک معامله خوب است.
روند سه جهت دارد
همانطور که ذکر شد به طور واضح سه روند صعودی، نزولی و خنثی داریم.
اکثر مردم فکر میکنند که بازار یا صعودی است یا نزولی ولی در حقیقت بازار در سه جهت حرکت میکند: صعودی، نزولی و خنثی.
تشخیص تفاوت این سه نوع روند بسیار مهم است. زیرا در بهترین برآورد حداقل در یکسوم مواقع قیمتها روند خنثی یا افقی به خود میگیرند.
روند خنثی نمایانگر مساوی بودن عرضه و تقاضا در یک دورة زمانی میباشد بدین معنی که نیروی عرضه و تقاضا به یک تعادل نسبی رسیدهاند (در نظریه داو این الگو به عنوان «خط» نامیده شد).
اگرچه ما تعریف «روند خنثی» را به بازار بدون تغییر نسبت دادیم اما بهتر است که از آن به عنوان بازار بدون روند نام ببریم.
اکثر ابزارها و سیستمهای تکنیکی ذاتاً به دنبال یافتن روند هستند که بدین معنی است که اساساً برای بازاری تعریف شدهاند که در جهت بالا و پایین حرکت میکنند.
آنها عموماً وقتی بازار در حالت بدون روند قرار دارد بسیار بد کار میکنند یا حتی اصلاً کار نمیکنند. نمیتوان این حالت را یک مشکل در بازار یا سیستم نامید بلکه اشکال در کسانی است که اصرار دارند تا از این ابزارها در چنین موقعیتهایی (بدون روند) استفاده کنند درحالیکه این ابزارها اصولاً برای چنین شرایطی طراحی نشدهاند.
سه انتخاب کلی برای هر معاملهگری وجود دارد ـ وارد بازار شود (خرید) ـ از بازار خارج شود (فروش) یا اینکه نظارهگر بازار باشد.
زمانی که بازار رو به رشد است خرید ارجح است. وقتی بازار در حال نزول و افت است، دومین انتخاب یعنی فروش درستتر به نظر میرسد و در وضعیت خنثی بازار، عاقلانهترین کار بیرون رفتن و نظاره کردن بازار است.
روندها به سه دسته تقسیم میشوند
علاوه بر اینکه روند دارای سه جهت میباشد به سه دسته نیز تقسیم میشود:
در حقیقت تعداد نامحدودی روند وجود دارد که در فعل و انفعال با یکدیگر هستند و روندهای کوتاهی که فقط چند دقیقه تا چند ساعت را در بر میگیرند گرفته تا روندهای بسیار بلندمدت 50 تا 100 ساله.
هرچند غالب تحلیلگران به وجود سه دسته روند اصلی اعتقاد دارند اما قطعاً ابهاماتی در مورد تعاریف مختلف تحلیلگران از هر روند وجود دارد.
به عنوان مثال داو روند یکساله یا بیشتر را روند بزرگ نامیده است. داو مدت زمان روند متوسط را از سه هفته تا سه ماه میدانست و هر روند کمتر از راهنمای رسم خط روند (Trendline) سه هفته را نیز روند کوتاه مینامید.
هر روند (از کوتاه تا بلند ملدت) قسمتی از روند بزرگتر را تشکیل میدهد.
هر روند میتواند جزیی از روند بزرگ بعدی محسوب شود. برای مثال روند متوسط میتواند یک تصحیح در روند بزرگ پس از خودش شناخته شود. در روندهای بزرگ صعودی به طور معمول روند قبل از ادامة مسیر صعودی خود، در حدود راهنمای رسم خط روند (Trendline) یک یا دو ماه خود را تصحیح میکند.
این روند تصحیح نیز میتواند خود شامل روندهای کوتاهمدتتر که همان موجهای صعود و نزولی کوتاهمدت هستند باشد.
رسیدن به یک اجماع کلی درباره روند تقریباً غیرممکن است زیرا معاملهگران برداشتهای متفاوتی از یک روند دارند.
برای معاملهگران بلندمدت حرکت قیمت در چند روز یا چند هفته شاید بیاهمیت باشد ولی برای کسانی که قصد انجام معاملات کوتاهمدت دارند حرکات قیمت در دو یا سه روز روند اصلی را تشکیل میدهد.
به بیان کلی اکثر روشهایی که بر اساس تعقیب روند کار میکنند بر روند متوسط که اغلب چندین ماه طول میکشد تأکید بیشتری دارند. از روند کوتاهمدت میتوان برای تنظیم زمان ورود و خروج از بازار استفاده کرد. در یک روند متوسط صعودی روندهای کوتاهمدت کاهشی فرصت خوبی برای ورود به بازار میباشند.
برای ایجاد یک خط روند
تحلیلگر باید حداقل دو نقطه روی نمودار قیمت داشته باشد.
برخی تحلیلگران مایلند از بازههای زمانی متفاوت مانند یک دقیقه یا پنج دقیقه استفاده کنند. برخی دیگر از تحلیلگران نمودارهای روزانه یا هفتگی را در نظر میگیرند.
برخی تحلیلگران زمان را به طور کل کنار میگذارند و ترجیح میدهند روندها را به جای فواصل زمانی (intervals of time) بر اساس فواصل تیک (tick intervals) بررسی کنند.
آنچه باعث جذابیت و فراگیر شدن استفاده از خطوط روند میشود این است که میتوان از این خطوط صرفنظر از بازه، چارچوب، و فاصله زمانی در شناسایی روندها استفاده کرد.
اگر سهام یک شرکت روی 350 تومان معامله میشود و سپس در عرض چند روز به سمت 400 تومان و چند هفته دیگر به سمت 450 تومان حرکت کند، تحلیلگر سه نقطه برای ترسیم روی نمودار خواهد داشت که از 350 تومان آغاز و سپس به سمت 400 و 450 تومان حرکت میکند.
اگر تحلیلگر خطی بین این سه نقطه قیمت ترسیم کند، این خط روندی صعودی خواهد داشت. خط روند ترسیم شده دارای شیبی مثبت است و بنابراین به تحلیلگر میگوید که باید مطابق با مسیر روند خرید کند.
با این وجود، اگر قیمت سهام این شرکت از 350 تومان به 250 تومان برسد، خط روند شیبی منفی خواهد داشت و تحلیلگر باید مطابق با مسیر روند فروش داشته باشد.
ساختار کلی خط روند
خط روندها از وصل کردن پایینترین یا بالاترین نقاط قیمت در نمودار بدست میآیند.
خط روند نزولی از وصل کردن سقفهای قیمت و خط روند صعودی از وصل کردن کفهای قیمت بدست میآید.
مثالهایی واقعی از خط روند
استفاده از خطوط روند نسبتا آسان است.
معاملهگر فقط باید نمودار قیمت (شامل قیمتهای باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایینترین) را در نمودار داشته باشد. امروزه نرمافزارهای تحلیل تکنیکال نمودارها را در انواع مختلف (نمودار شمعی، نمودار خطی، نمودار میلهای و…) نمایش میدهند.
در تصویر زیر نمودار قیمت سهام ایران خودرو را میبینید که خط روند صعودی (خط آبی) روی آن رسم شده است.
این خط روند مسیر صعودی سهام ایران خودرو را نشان میدهد و میتوان آن خط را به عنوان یک سطح حمایت در نظر گرفت.
در این مورد، معاملهگر ممکن است ترجیح دهد که نزدیک به خط روند خرید خود را انجام دهد و برای مدتی طولانی این موقعیت معاملاتی را حفظ کند.
اگر عملکرد قیمت خط قیمت را شکسته و پایینتر رود، معاملهگر میتواند آن را به عنوان سیگنالی برای بستن موقعیت (یعنی فروش) در نظر بگیرد. این امر به معاملهگر اجازه میدهد مطابق روند معامله کند و هنگامی که روندی که دنبال میکند شروع به ضعیف شدن کرده از معامله خرید خارج شود.
خطوط روند البته بستگی زیادی به بازه زمانی دارند. در مثال بالا، معاملهگر احتیاجی به ترسیم مداوم و چندباره خط روند ندارد. با این حال، در مقیاس زمانی دقیقه، ممکن است خطوط روند متفاوتی بتوان رسم کرد و معاملهها احتیاج به تنظیم مجدد و قاعدهمند داشته باشند.
نمودار زیر خط روند نزولی در نمودار سهام پارس خودرو را نمایش میدهد:
تفاوت بین خطوط روند و کانالها
نکته : بر یک نمودار بیش از یک خط روند را میتوان اعمال کرد.
معاملهگران معمولا برای ایجاد کانال خط روندی برای اتصال قیمتهای بالا و همچنین برای اتصال قیمتهای پایین رسم میکنند. کانال میتواند هم حمایت و هم مقاومت را برای بازه زمانی مورد بررسی مشخص کند.
مشابه با خط روند واحد، معامله گران به دنبال رشد و افت ناگهانی قیمت یا شکست هستند تا وقتی قیمت به خارج از کانال رسید، متناسب به جهت حرکت قیمت، معامله خود را انجام دهد. نقطه شکست کانال میتواند به عنوان نقطه خروج یا نقطه ورود استفاده شود.
اعتبار خط روند چگونه سنجیده میشود؟
اعتبار خط روند به عوامل متعددی ارتباط دارد که در ادامه بخشی از این عوامل را برایتان معرفی میکنیم:
1.شیب خط روند:
هرچقدر شیب این خط بیشتر باشد اعتبار آن روند در پایداری کمتر است و احتمال شکست آن وجود دارد. شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبر تلقی می شود.
2. تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند:
هرچه تعداد برخورد به خط روند بیشتر باشد آن خط دارای اعتبار بیشتری است.
3. شدت کاهش (افزایش) قیمت سهم:
در این ارتباط هم هرچه کندل های بلند تری در نزول (صعود) ثبت شود احتمال شکست خط روند بالاتر می رود. برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش(صف خرید) شود و با درصد های منفی چهار یا منفی پنج بسته شود.
4. بازه زمانی بررسی سهم:
شما باید این نکته مهم را در نظر بگیرید که روند به بازه زمانی بررسی سهم بستگی دارد.
برای مثال سهم X ممکن است در بازه زمانی سه ماه اخیر نزولی باشد در حالی که در بازه زمانی یک ساله صعودی باشد و نزولی که در سه ماه اخیر داشته صرفا یک اصلاح بوده باشد.به همین دلیل خط روند های بلند مدت اعتبار بیشتری دارند.
ممکن است خط روندی که توسط یک معاملهگر رسم شده، توسط معاملهگران دیگر به شکل دیگری مشاهده شود.
به عنوان مثال، برخی معاملهگران در یک بازه از کفهای قیمت استفاده میکنند درحالیکه دیگران ممکن است از پایینترین قیمت بسته شدن در یک دوره زمانی استفاده کنند.
آموزش خط روند (Trendline) در تحلیل تکنیکال+ مثال 3 خط روند
خط روند ساده ترین و مهم ترین ابزاری است که برای تحلیل تکنیکال از آن استفاده می شود. خطی که برخلاف اسم پیچیده اش، بسیار ساده بوده و می تواند کمک بسیار زیادی به تحلیلگران برای پیش بینی قیمت ارزهای دیجیتال در آینده کند.
تحلیل گر تکنیکال برای رسم خط روند کافی است نگاهی به نمودار بیاندازد و خطی را با توجه به نکاتی که در ادامه به شما آموزش می دهیم رسم کند تا جهت قیمتی ارز دیجیتال در بازه زمانی مورد نظر او مشخص شود. با رسم همین خط های ساده تحلیلگر می تواند روند صعودی یا نزولی بودن ارز دیجیتال را تعیین کرده و قیمت آن در آینده را تخمین بزند.
معنی خط روند (Trendline)
اگر بخواهیم در یک کلمه و به ساده ترین شکل ممکن خط روند را برایتان توضیح دهیم. خط روند، خط صافی است که روی نمودار رسم شده و جهت کلی حرکت در آینده را مشخص خواهد کرد. یادگیری مفهوم خط روند در تحلیل تکنیکال شاید شروع خوبی باشد ولی به خاطر داشته باشید که همه چیز نیست.
برای کشیدن خط روند روی نمودار کافی است از یک خط کش یا ابزار خط کش داخل نرم افزار استفاده کنید. سپس سقف ها یا کف ها را به وسیله یک خط صاف به هم وصل کنید. خط روند تصویری از حمایت ها و مقاومت ها در بازه های زمانی نمودار هستند که جهت تغییر قیمت را برای ما نمایان می کنند.
در نتیجه متوجه شدیم که خط ترند یا خط روند به خطی رسم شده روی نمودار شمعی یا … گفته می شود که تعدادی از قیمت های در امتداد هم را به هم متصل کرده و اطلاعات خوبی در اختیار تحلیلگر قرار می دهد. در نتیجه خط روند به ما می گوید که در آینده نمودار در چه جهتی حرکت می کند و چگونه می توانیم سرمایه گذاری با ارزش تری داشته باشیم.
خط روند چه چیزی به ما می گوید؟
خط روند یکی از مهم ترین ابزارها برای تحلیل تکنیکال در دنیا است که تقریباً همه طرفدار آن هستند. در این شیوه تحلیلگران به جای نگاه کردن به عملکرد ارز دیجیتال یا اخبار فاندامنتال به خط روند قیمت نگاهی می اندازند. خط روند در تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) به شما کمک می کند تا جهت کنونی قیمت در بازار را متوجه شوید. معمولاً تحلیلگران خط روند را یک دوست به حساب می آورند که رسم آن اولین قدم برای انجام یک معامله خوب خواهد بود.
برای رسم یک خط روند یا همان ترندلاین، تحلیلگر باید حداقل دو نقطه بر روی نمودار قیمتی داشته باشد که آن ها را به هم متصل کرده و یک خط به دست بیاید. البته بازه های زمانی مختلفی وجود داشته و بهتر است قبل از رسم خط روند بازه زمانی راهنمای رسم خط روند (Trendline) مورد نظر خود را اجرا کنید. بعضی از تحلیلگرها نیز بازه های زمانی مختلف را در کنار هم قرار می دهند تا تفسیر بهتر و دقیق تری از وضعیت بازار داشته باشند.
یکی از نکات بسیار مهمی که باعث جهانی شدن این ابزار ساده شده محدود نبودن آن به بازه زمانی خاصی است و هر موقع و هرجایی که بخواهید می توانید از آن استفاده کنید.
مثال خط روند
فرض کنید که مشغول تحلیل ارز دیجیتالی با نام A هستید. ابتدا نمودار این ارز دیجیتال را در بازه زمانی مورد نظر خود بارگذاری می کنید. سپس داخل نمودار مشاهده می کنید که در روز اول این ارز دیجیتالی با قیمت 35$ دلار معامله شده و در روز بعد به قیمت 40$ دلار رسیده و روز سوم تا 45$ دلاری شدن هم پیش رفته است. خب در چنین وضعیتی شما 3 نقطه تعیین کننده برای رسم خط روند خود در اختیار دارید که اگر همه این نقطه ها را به هم متصل کنید، یک خط صعودی را تشکیل خواهند داد.
در نتیجه تحلیل گر بعد از رسم این خط روند صعودی می تواند به این نتیجه برسد که روند بازار صعودی است و بهتر است برای جا نماندن از سود بیشتر، اقدام به خرید این ارز دیجیتالی کند.
حالا بیایید برعکس این مثال را درنظر بگیریم. شخصی قصد دارد تا ارز دیجیتالی B را تحلیل کند. ابتدا نمودار ارز دیجیتالی B در بازه زمانی مورد نظر خود را بارگذاری کرده و سپس نگاهی به قیمت آن در زمان های مختلف می اندازد. به عنوان مثال ارز دیجیتال B در روز اول 35$ دلاری بوده و بعد از گذشت یک روز به قیمت 25$ رسیده است.
اکنون تحلیلگر دو نقطه در اختیار دارد که می تواند با آن یک خط روند نزولی با توجه به کاهش قیمت ارز دیجیتال مورد نظر رسم کند. در چنین شرایطی او متوجه می شود که روند قیمتی نزولی است در نتیجه بهتر است از خرید صرفه نظر کند زیرا با این روند قیمتی ممکن است قیمت ارز دیجیتالی B در آینده کمتر از این نیز بشود.
چگونه خط روند را بخوانیم؟
خواندن خط روند از کشیدن آن هم ساده تر است. کافی است نگاهی به خط بیاندازید و شیب خط را در نظر بگیرید تا متوجه روند قیمت شوید. مثلاً اگر شیب خط مثبت بود و خط به سمت بالا رفته بود یعنی افزایش قیمت داشته ایم. برعکس اگر شیب خط منفی بود و خط به سمت پایین رفته بود یعنی شاهد کاهش قیمت بوده ایم.
البته دقت داشته باشید که همیشه خط روند نشان دهنده آینده قیمت نبوده و همیشه پیشگوی خوبی نیستند. در بعضی از مواقع خط روند شکسته شده و ممکن راهنمای رسم خط روند (Trendline) است همه چیز طبق تحلیل شما پیش نرود.
انواع مختلف خط روند
به طور کلی سه نوع خط روند در تحلیل تکنیکال وجود دارد که با وصل کردن نقاط مختلف قیمت ممکن است یکی از آن ها به دست بیاید.
خط روند صعودی (Uptrend): این خط روند نشان دهنده افزایش قیمت است و زمانی می توانید آن را رسم کنید که چندین نقطه در جهت شیب مثبت بازار داشته باشید. در چنین بازاری بهترین کار خرید و صبر برای افزایش قیمت است.
دقت کنید که در خط روند صعودی نقطه ها در زیر نمودار رسم شده و خط روند نقش یک حمایت را بازی می کند. در نتیجه در صورت شکسته شدن خط روند صعودی، احتمالاً تمایل خرید در بازار کم شده و می تواند راهنمای رسم خط روند (Trendline) نشان دهنده کاهش قیمت در آینده باشد.
خط روند نزولی (Downtrend): این خط روند نشان دهنده کاهش قیمت است و زمانی می توانید آن را رسم کنید که چندین نقطه در جهت شیب منفی بازار داشته باشید. در چنین بازاری بهترین کار فروش و صبر برای بازگشت قیمت است.
دقت کنید که در خط روند نزولی نقطه ها در بالای نمودار رسم شده و خط روند نقش مقاومت را بازی می کند. در نتیجه در صورت شکسته شدن خط نزولی، احتمالاً تمایل خرید در بازار افزایش پیدا کرده و می تواند نشان دهنده افزایش قیمت در آینده باشد.
خط روند خنثی یا جانبی (Sideway trend): خط روند خنثی نشان دهنده حرکت افقی قیمت در نمودار است که بیانگر برابر بودن میزان عرضه و تقاضا در بازار است. معمولاً این خط روند صاف و بدون شیب قبل از شروع یک روند صعودی یا نزولی در بازار شکل می گیرد.
معمولاً چنین خط روندی در سطوح حمایت و مقاومتی قوی شکل گرفته و طولانی شدن چنین روندی اصلاً عجیب و غیرطبیعی نیست. در روند خنثی معمولاً حجم ارز دیجیتال صاف و دست نخورده باقی می مانند زیرا در چنین شرایطی بین گاوها و خرس ها تعادل برقرار شده است.
در زمان مشاهده چنین خط روندهای بی طرفی بهتر است به دیگر اندیکاتور و الگوهای چارت نگاهی بیاندازید، زیرا چنین شرایطی ممکن است نشان دهنده یک بریک اوت (رشد یکباره قیمت) باشد.
تحلیل تکنیکال 4 (خط روند)
همانطور قبلا اشاره کرده ایم برای رسم خط روند کافی است نقاط کف قیمتی و یا نقاط سقف قیمتی را به یکدیگر متصل کنیم تا خط روند صعودی یا نزولی رسم شود؛ حالا بعد از رسم خط روند چه نتایجی را میتوانیم بگیریم و چه کمکی به ما در تحلیل بازار میکنند؟ با ما باشید تا در این جلسه آموزش راجع به خط روند بیشتر بحث بکنیم.
اعتبار یک خط روند
در تعیین اعتبار یک خط روند ما میتوانیم از چهار مشخصه استفاده کنیم که عبارت اند از:
- تعداد برخورد های نمودار به خط روند
- حجم معاملات در روند
- میانگین فاصله (تعداد کندل ها) بین هر برخورد
- طول خط روند
هر یک از موارد زیر را جداگانه بررسی میکنیم و این راجع به این بحث میکنیم که در صورت شکسته شدن خط روند هر یک از مشخصه های بالا چه تاثیری در آینده ی قیمت دارند.
تعداد برخورد
برای رسم هر نوع از روند ما حداقل به سه نقطه نیازمند هستیم که هرچه تعداد این نقاط بالاتر روند، بعد از شکسته شدن روند نمودار رشد و یا سقوط بیشتری را تجربه خواهد کرد.
- به طور تجربی اثبات میشود که اگر تعداد برخورد ها سه یا چهار بار باشد، پس از شکسته شدن روند های صعودی نمودار چیزی در حدود 16% افت قیمتی را تجربه خواهد کرد و اگر همین تعداد برخورد را در روند های نزولی شاهد باشیم پس از شکسته شدن روند قیمت در حدود 35% رشد خواهد داشت.
- اگر تعداد برخورد های نمودار با خط روند بیش از چهار باشد در شکست روند صعودی قیمت 18% افت خواهد داشت و در شکسته شدن روند نزولی قیمت پس از آن تا 48% نیز رشد خواهد کرد.
حجم معاملات
- اگر حجم معاملات در روند رو به افزایش باشد و هرچه به آخر روند و شکسته شدن آن نزدیک بشویم مقدار حجم رو به زیاد شدن باشد پس از شکست روند قیمت در روند های نزولی 30% افزایش خواهد داشت و اگر همین اتفاق در روند های صعودی رخ بدهد قیمت با افت 19% روبرو خواهد شد.
- حال اگر حجم معاملات رو به کاهش باشد و با شکسته شدن روند حجم نیز کاهش یابد در روند های نزولی این اتفاق منجر به رشد 45% قیمت و در شکسته شدن روند های صعودی باعث افت قیمت تا 14% میشود.
میانگین فاصله
- میانگین فاصله نقاط برخورد راهنمای رسم خط روند (Trendline) در واقع تعداد کندل های بین هر برخورد نمودار با خط روند میباشد که میانگین آنها را حساب کرده و مبنا قرار میدهیم؛ بر اساس تجربه اگر این تعدا 29 کندل و کمتر باشد در شکستن روند های نزولی باعث رشد 36% قیمت شده و در شکسته شدن روند های صعودی باعث افت 14% قیمت میشود.
- اگر تعداد میانگین کندل های بیشتر از 29 تا باشد در مواجهه با شکسته شدن روند نزولی قیمت 41% صعود میکند و اگر همین اتفاق در شکسته شدن روند صعودی رخ بدهد قیمت تا 19% کاهش پیدا میکند.
طول روند
آخرین موردی که به بررسی آن میپردازیم طول روند میباشد، هرچه طول روند بیشتر باشد و مدت زمان بیشتری پایدار بماند از اعتبار بیشتری برخوردار است که آنها را به چهار دسته تقسیم میکنیم:
- روند های کوتاه مدت (کمتر از 3 ماه)
- روند های میان مدت (بین 3 تا 6 ماه)
- روند های بلند مدت (بین 6 ماه تا یک سال)
- روند های بسیار بلند مدت (بیشتر از یک سال طول بکشد)
در روند های نزولی پس از شکسته شدن روند به ترتیب:
- روند راهنمای رسم خط روند (Trendline) های کوتاه مدت: 33%
- روند های میان مدت: 35%
- روند های بلند مدت: 46%
- روند های بسیار بلند مدت: 52%
رشد قیمتی را تجربه خواهند کرد؛ همین اتفاق در شکسته شدن روند های صعودی به شرح زیر میباشد:
- روند های کوتاه مدت: 15%-
- روند های میان مدت: 15%-
- روند های بلند مدت: 20%-
- روند های بسیار بلند مدت: 19%-
افت قیمتی را تجربه خواهند کرد.
نتیجه گیری
تمامی این نتایج حاصل تجربه های توماس بوفلسکی میباشد که ما نیز از نوشته های ایشون در این مقاله استفاده کردهایم. معمولا بیش از 80% مواقع پس از شکسته شدن روند قیمت به هدف خود رسیده است و این مقدار بسیار عدد خوبی در حوزه تحلیل میباشد.
طریقه رسم صحیح خطوط روند (Trend lines)
طریقه رسم صحیح خطوط روند در یافتن مسیر احتمالی بازار کمک زیادی می کند. خطوط روند در پیدا کردن سطوح حمایت (support) و مقاومت (resistance) بسیار مفید و پرکاربرد هستند. اما سوال اینجاست که چطور می توان به بهترین نحو این خطوط را ترسیم کرد؟
در این مقاله در مورد شناخت خطوط روند و ترسیم آنها صحبت می کنیم. همچنین ترفندهای موثری در ترسیم بهینه ی این خطوط را مورد بحث قرار خواهیم داد که برای پیش بینی نقاط برگشتی پیش روی نمودار قیمت بسیار تاثیرگذار خواهد بود. با مطالعه این مقاله آموزشی با طریقه رسم صحیح خطوط روند و ترند لاین ها بطور کامل آشنا خواهید شد.
تعریف خطوط روند:
همانطور که از نامش پیداست، خطوط روند خطوطی هستند که در تحلیل تکنیکال همسو با یک روند صعودی یا نزولی به عنوان حمایت یا مقاومت ترسیم می شوند. این خطوط به ما در پیدا کردن پتانسیل عرضه و تقاضایی که باعث حرکت قیمت به سمت صعود یا نزول می شود، کمک می کنند.
حال به یک خط روند که در نمودار زیر در جهت صعودی رسم شده دقت کنید:
ملاحظه کنید که چطور در نمودار روزانه GBPUSD بالا، نمودار قیمت چندین بار خط روند ترسیم شده را به عنوان خط حمایت لمس کرده است. بنابراین این خط روند سطح مناسبی به عنوان فرصت خرید برای معامله گران فراهم میکند.
حالا به خط روند زیر که در یک روند نزولی ترسیم شده دقت کنید:
مانند نمودار صعودی GBPUSDکه در تصویر اول مشاهده کردید، خط روند نزولی بالا در AUDNZD در چند نقطه نمودار قیمت را لمس کرده است. تنها اختلاف این است که در نمودار بالا خط روند نزولی به عنوان خط مقاومت عمل کرده و فرصتهای فروش برای فروشندگان ایجاد کرده است.
چطور می توان خطوط روند را به درستی ترسیم کرد؟
حالا که مفهوم خطوط روند را متوجه شدیم، روش ترسیم این خطوط را بررسی می کنیم.
اولین چیزی که در خصوص خطوط روند راهنمای رسم خط روند (Trendline) باید بدانیم این است که حداقل دو نقطه برای ترسیم آنها مورد نیاز است. به محض مشاهده دومین نقطه چرخش قیمت (swing high or swing low) میتوان خط روند را ترسیم کرد.
در زیر مثالی از ترسیم خط روند صعودی بوسیله دو نقطه چرخش قیمت را ملاحظه می کنید:
در نمودار قیمت بالا دو نقطه اصلی مشاهده کردیم و خط روند را بوسیله آنها ترسیم کردیم. به محض ترسیم خط روند می توان به دنبال فرصت معاملاتی در جهت خط روند بود.
در زیر مشاهده می کنید که در ادامه روند صعودی در نمودار هفتگی بالا، چند هفته بعد یک پین بار با این خط روند تماس داشته ولی بالای این خط بسته شده که این به منزله ی تایید این خط روند به عنوان یک سطح حمایتی و فرصتی برای ورود خریداران می باشد.
سه نکته کلیدی برای ترسیم خطوط روند موثر:
در ترسیم خطوط روند ۳ نکته بسیار مهم وجود دارد:
-خطوط ترند در تایم فریمهای بالاتر اعتبار بیشتری دارند. پس باید ترسیم خطوط روند را از تایم فریمهای بالاتر شروع کنیم.
-بیشتر خطوط روندی که با آنها برخورد می کنیم ممکن است در مسیر خود با سایه ی بالا یا پایین کندلها برخورد کرده باشند. اما مساله مهم این است که خط روند در طول مسیر نباید از داخل بدنه هیچ کندلی عبور کرده باشد.
-هیچ وقت تلاش نکیند تا به زور خط روند را در نمودار قیمت جا دهید. چون اگر در ترسیم خطوط روند قوانین ترسیم را رعایت نکنید، آن خط روند معتبر نخواهد بود و بهتر است از آن در تحلیلهای خود استفاده نکنید.
حال بیایید هر یک از موارد بالا را دقیق تر بررسی کنیم:
۱-استفاده از تایم فریمهای بالاتر برای ترسیم خطوط روند:
یکی از دلایل اصلی که ترسیم خطوط روند در تایم فریمهای بالا مانند روزانه، هفتگی و ماهانه اعتبار بالاتری دارند این است که محدوده زمانی بیشتری را پوشش می دهند. پس در اینجا به یک اصل مهم می رسیم: هر چه یک خط روند در طول مدت زمان بیشتری توسط نمودار قیمت شکسته نشده باشد، این خط روند از اهمیت بالاتری برخوردار خواهد بود.
به عنوان مثال یک خط روندی که در طول مدت ۲ سال شکسته نشده باشد اهمیت بالاتری از خط روندی دارد که در بازه زمانی دو هفته تشکیل شده است.
نمودار زیر مثالی از یک خط روند در تایم فریم روزانه می باشد:
در چارت روزانه GBPCHF در بالا، بعد از دومین حرکت چرخشی قیمت (swing low) امکان ترسیم خط روند فراهم شده است. دقت کنید که نمودار چطور یک پین بار صعودی (bullish pin bar) در سومین نقطه تماس قیمت با خط روند تشکیل داده است. این یک مثال واضح از فرصت خریدی است که معامله گران در زمان حمایت قیمت توسط خط روند بدست می آورند.
استفاده دیگر خطوط روند در تایم فریمهای بالا مانند هفتگی و ماهانه می تواند برای بدست آوردن اهداف قیمت باشد.
در زیر مثالی از استفاده خط روند برای تعیین حد سود در تایم فریم هفتگی CADCHF آورده شده است:
نمودار بالا نمونه ای از خط روند هفتگی می باشد که برای مشخص کردن قیمت هدف مورد استفاده قرار گرفته است. نمودار روزانه ی همین جفت ارز در روند صعودی قرار داشته است، بنابراین خط روند هفتگی می تواند در تحلیل برای بدست آوردن هدف قیمت موثر باشد.
۲-برخورد خطوط روند با کندلها:
یکی از سوالاتی که در ترسیم خطوط روند پیش می آید این است که آیا خط روند لزوما باید از نقاط سایه بالا و پایین کندلها ترسیم شود یا از قیمت باز و بسته شدن کندلها؟ جواب این است که بستگی به خط روند مربوطه دارد و در شرایط مختلف متفاوت است.
به ندرت می توان خط روندی یافت که دقیقا از برخورد نقاط بالا و پایین سایه ی کندلها ترسیم شده باشد. همچنین به ندرت یافت می شود خط روندهایی که دقیقا از نقاط باز و بسته شدن کندلها عبور کرده باشد.
به مثال زیر در این خصوص توجه کنید:
دقت کنید که خط روند بالا دقیقا از بالاترین نقاط کندلها و یا دقیقا از نقطه باز و بسته شدن کندلها عبور نکرده است. این بدین معنی نیست که این خط روند بی اعتبار است. نکته مهم این است که خط روند با بدنه هیچ یک از کندلها تماس نداشته است، به عبارت دیگر هیچ یک از کندلها در نمودار هفتگی بالا در بالای خط روند بسته نشده است.
بنابراین نکته کلیدی این است که خط روند بیشترین تماس را با نمودار قیمت داشته باشد بدون برخورد با بدنه ی کندلها در طول مسیر. اگر یک خط روند از میان بدنه ی یک کندل عبور کند احتمالا این خط روند نامعتبر می باشد.
۳-هرگز سعی در به زور جا دادن خط روند در یک نموار قیمت نکنید:
در حقیقت این مورد یکی از خطاهایی است که معامله گران مرتکب می شوند و زمانی اتفاق می افتد که معامله گر متقاعد شده که یک سطح حمایت و مقاومت وجود دارد و تلاش می کند تا آن را در قالب یک خط روند ترسیم کند. پس باید دقت داشت که بهترین خطوط روند آنهاییست که به وضوح قابل مشاهده هستند.
چگونگی استفاده از خطوط روند برای تشخیص نقاطی که در آنها پتانسیل برگشت قیمت وجود دارد:
حال به شما نشان می دهیم که چگونه از خطوط روند میتوان برای بررسی قدرت یک روند و همچنین شناسایی نقاطی که پتانسیل برگشت قیمت را دارند استفاده کرد.
تا اینجا متوجه شدیم که چطور می توان به کمک خطوط روند، محدوده هایی که پتانسیل خرید و فروش دارند را شناسایی کرد. اما این کار فقط زمانی میسر است که خط روند شکسته نشده باشد. پس در زمانی که خط روند توسط نمودار قیمت شکسته می شود چه باید کرد؟
شکسته شدن خط روند فرصتی برای ورود به معامله در زمان برگشت قیمت از روند قبلی ایجاد خواهد کرد. در زیر مثالی از شکسته شدن خط روند حمایتی و تست مجدد آن به عنوان مقاومت آورده شده است:
ملاحظه می کنید که در نمودار روزانه بالا روی جفت ارز GBPCHF، خط روند ترسیم شده برای مدتی به عنوان خط حمایت عمل کرده است. اما به محض شکسته شدن این خط حمایت، قیمت برگشته و آن را به عنوان خط مقاومت جدید تست کرده است و این تست، فرصت خوبی برای فروش این جفت ارز ایجاد کرده است.
نکته مهم در استفاده از خطوط روند به این نحو این است که هر چه خط روند واضح تر ترسیم شود و نقاط تماس بیشتری (حداقل ۳ نقطه تماس) با نمودار قیمت داشته باشد، این استراتژی بهتر عمل می کند.
در زیر مثالی از این استراتژی برای تشخیص روند برگشتی صعودی (bullish reversal) آورده شده است:
در نمودار بالا ملاحظه می کنید که بعد از شکسته شدن خط روند مقاومتی، بازار برگشته و خط روند را به عنوان خط حمایت تست کرده است و یک پین بار صعودی (bullish pin bar) تشکیل شده است که فرصت مناسبی برای ورود به معامله خرید ایجاد کرده است.
سخن آخر:
امیدواریم که این مقاله برای درک بهتر خطوط روند و موارد استفاده آنها در بازار فارکس مفید واقع شده باشد. در زیر نکات مهم را مرور می کنیم:
-خطوط روند به عنوان خطوط مورب حمایتی یا مقاومتی هستند.
-خطوط روند به معامله گران برای پیدا کردن فرصتهای خرید و فروش کمک می کنند.
-خطوط روند در تایم فریمهای بالاتر اعتبار بیشتری دارند.
-خطوط روندی معتبر هستند که از بدنه کندلها عبور نکرده باشند و فقط از سایه بالا یا پایین آنها عبور کنند.
-هرگز سعی نکنید که خطوط روند را در یک روند قیمتی به زور جا دهید. بهترین خطوط روند آنهایی هستند که به وضوح قابل مشاهده هستند.
-شکسته شدن و تست مجدد خط روندی که در سه نقطه یا بیشتر با نمودار قیمت تماس داشته، اغلب نشان از برگشت قیمت است و می تواند فرصتی برای خرید و یا فروش ایجاد کند.
ترند لاین یا خط روند
خط روند Trend line + نحوه ترسیم و استفاده از آن است
خط روند ، خطی است که جهت قیمت را به معامله گران نشان می دهد یعنی می گوید روند صعودی است ، نزولی است یا دامنه.
سادگی رسم یک خط روند به کشیدن قیمت شروع تا قیمت پایانی است .
ترند لاین موجود در تصویر زیر حالت صعودی (Uptrend) با اتصال کف های قیمتی به توانایی من در توان یک خط روند صعودی را ترسیم کنیم
ترند لاین موجود در تصویر زیر حالت نزولی (downtrend) با اتصال سقف های قیمتی به توانایی من در توان یک خط روند نزولی را ترسیم کنیم
نکته: به نقاط حداقلی یا حداکثر (مینیمم ها یا ماکزیمم ها) در اصطلاح پیوت (Pivot Point) گفته شده است.
تقسیم بندی روندها (ترندها) از جهت حرکت
روندها دارای سه جهت کلی می باشند ۱: روند صعودی ۲: روند نزولی ۳: روند خنثی
۱: در روند صعودی قیمت بیشتر از آنکه راهنمای رسم خط روند (Trendline) تمایل به تضعیف داشته باشد ، تمایل به تقویت و بالا رفتن دارد. در روند صعودی معقول ترین کار خرید و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند صعودی است.
۲: در روند نزولی قیمت ب یشتر از آنکه تمایل به تقویت وجود داشته باشد تمایل به تضعیف و پایین آمدن دارد. در روند نزولی معقولترین کار فروختن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند نزولی است. (در بازارهای یک طرفه فروختن به معنی بی معامله ماندن و نظاره کردن شما باشد)
۳: روند خنثی بیانگر قدرت برابر خریداران و فروشندگان در زمانی خاص است.
در روند خنثی یا باید تا زمان قدرت یکی از گروه خریداران یا فروشندگان نظاره گر باشد و یا از روند کوچک صعودی و نزولی بازار سود بگیرید.
رسم ترند لاین یا خط روند
اولین نکته مهم برای شروع این است که برای رسم خط روند حداقل 2 نقطه از بازار (2 سقف قیمتی و یا 2 کف قیمتی) نیاز داشت. در حقیقت به محض تشخیص دومین کف یا سقف می تواند خط روند خود را ترسیم کند.
برای ترسیم یک روند صعودی حداقل دو دره قیمت (حمایت) را به راهنمای رسم خط روند (Trendline) راحتی متصل کنید و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند صعودی می ماند.
برای ترسیم یک روند نزولی حداقل دو قله قیمت (مقاومت) را به راحتی متصل کنید و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند نزولی می ماند.
اعتبار یک روند برای تعداد دفعات برخورد با خط روند (ترند لاین) ، میزان زمان باقی مانده قیمت را در روند و شیب روند تعیین می کند.
نکات قابل توجه در هنگام رسم ترند لاین یا خط روند
1- استفاده از تایم فریم برای ترسیم خطوط روند:
سعی کنید ترند لاین خود را در بازه زمانی طولانی تر کنید.
به طور کلی بهتر است اگر شخصی شما معاملات را بر اساس چهارچوب زمانی روزانه انجام دهد ، ترند لاین را نیز بر اساس تایم فریم روزانه ترسیم کند.
در حقیقت هر چقدر ترند لاین طولانی تر باشد و با قیمت بیشتر شود ، از اعتبار بالاتری نیز لازم است. برای نمونه خط روند در یک بازه زمانی 2 ساله به مراتب از خط روندی که در بازه زمانی 2 هفته اعتبار بیشتری دارد .
2- ترند لاین و همپوشانی (همپوشانی):
اکثر نمونه های در سطح بالا یا پایین کندل های قیمتی همپوشانی می شوند.
ولی بهترین خط روند آن است که بیشترین تعداد برخورد را داشته است و همچنین از بدنه کندل ها عبور نکرده است.
یکی از متداول ترین سعالات در خصوص خط روند نقطه کشیدن آن است .
که آیا آن را از سایه بکشند یا از بدنه.
جواب این سوال را ب ترند لاین بستگی دارد ، در حقیقت پیدا کردن خط روندی که به طور کامل روند صعودی یا نزولی باشد دارد ، کاری غیر ممکن است.
علاوه بر این ، خط روندی که کاملا مطابق با باز / بسته شدن شمع های قیمتی نیز باشد دشواری خواهد بود.
ایده ال ترین حالت نقاطی است که بیشترین برخورد را داشته اند و بدنه ی کندل از انجا عبور نکرده باشد.
3.انطباق اجباری ترند لاین یا همان خط روند
انطباق اجباری به فرد متداول ترین مشکل تریدرها در زمان ترسیم ترند لاین ممکن است باشد.
این موضوع وقتی اتفاق می افتاده که یک تریدر به اشتباه ، وجود یک سطح را باور کرده و تلاش می کند تا آن را با نمودار قیمتی انطباق دهد.
در حقیقت خط روندی خوب است که کاملاً واضح باشد و اگر به درستی با نمودار انطباق ندارد ، بهتر است از آن استفاده نکنید.
نقاط برگشت در ترند لاین یا همان خط روند
نکته مهم اینجاست که ما میتوانیم از خط روند برای پیدا کردن نقاط واکنش و برکشت قیمت استفاده کنیم .
در زمانی که خط روند شما شکسته شد و بدنه کندل از خط عبور کرد میتواند نشان دهد که بازار دیگر به ان روند گرایشی ندارد و میل به تغییر روند دارد.
در چنین حالتی سطح حمایت خط ترند شکسته شده و به سطح مقاومتی تغییر شکل می دهد .
یکی از بهترین روش ها برای تشخیص برگشت روند ، شکست هایی است که بعد از حدعقل 3 برخورد اتفاق می افتند.