میانگین متحرک نمایی

میانگین متحرک ساده و میانگین متحرک نمایی و میانگین متحرک خطی وزنی
میانگین متحرک ساده (SMA) و نمایی (EMA) و خطی وزنی(LWMA)، از متدوالترین ابزارهای تحلیل سرمایهگذاران هستند. حتما عبارت میانگین متحرک یا Moving Average را در بازار بورس و ارزهای دیجیتال بهفراوانی شنیدهاید. در این مطلب قصد داریم تا مروری داشته باشیم بر مفهوم، کاربردها و سناریوهای مختلف ابزار میانگین متحرک (MA). در ادامه درباره مفهوم میانگین متحرک، روش محاسبه و فرمول میانگین متحرک نمایی و ساده، تفاوت انوع میانگین متحرک و کاربردهای آنها صحبت خواهیم کرد.
میانگین متحرک چیست
میانگین متحرک در آمار، به میانگینی گفته میشود که از بخشی از دادهها (نه همهی دادهها) گرفته میشود.
در مباحث مالی، میانگین متحرک، شاخصی است که اغلب در تحلیل تکنیکال استفاده میشود و دلیل محاسبه آن برای یک سهم یا ارز دیجیتال، کمک به هموارسازی یا smoothing دادههای قیمت است. مقصود از هموارسازی، از بین بردن اثرات دادههای پرت روی نمودار است. برای درک بهتر مفهوم هموارسازی، شکل زیر که نمودار یک میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه (انواع میانگین متحرک در ادامه توضیح داده میشود) است را ببینید. با محاسبه MA، اثر نوسانات تصادفی و کوتاهمدت یا نویزهای قیمت در یک بازه زمانی مشخص تا حدی از بین خواهد رفت.
میانگین متحرک نمایی
میانگین متحرک در بازار سرمایه
هرچند پیشبینی قطعی رفتار یک سهم در بازار ممکن نیست؛ اما استفاده از تحلیل تکنیکال میتواند کمی درک رفتار آن سهم را آسانتر کند. میانگین متحرک نیز به عنوان یکی از ابزارهای ساده در تحلیل تکنیکال به ما در رسیدن به این درک کمک میکند. این شاخص، دادههای یک نمودار را با محاسبه میانگینی که دائما بهروز میشود، هموار میسازد و پیشبینی رفتار دادهها را راحتتر میکند. این میانگین در بازه زمانی مشخصی محاسبه میشود، مثلا ۱۰ روز، ۲۰ دقیقه، ۳ هفته یا هر بازه زمانی که سرمایهگذار انتخاب کند. میانگینمتحرک صعودی، نشان میدهد که احتمالا رفتار یک سهم صعودی خواهد بود، و بالعکس.
کاربرد میانگین متحرک
رایجترین کاربرد میانگین متحرک، شناسایی جهت حرکت (خط روند) و پیشبینی سطوح حمایت و مقاومت است. وقتی نمودار قیمت با نمودار میانگین متحرک برخورد کند؛ سیگنال معاملاتی برای تحلیل تکنیکال تولید میشود. میانگین متحرک نهتنها به خودی خود مهم است؛ بلکه پایهای برای محاسبه سایر شاخصهای تکنیکال مثل میانگین متحرک همگرایی/واگرایی یا Moving Average Convergence Divergence است.
میانگین متحرک همگرایی/واگرایی (MACD) برای دیدهبانی رابطه بین دو میانگین متحرک استفاده میشود و بهطور کلی با تقسیم میانگین متحرک نمایی ۲۶ روزه بر میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه محاسبه میشود (نگران نباشید، همه این مفاهیم در میانگین متحرک نمایی ادامه متن توضیح داده میشوند!). وقتی MACD مثبت است، میانگین کوتاهمدت بالاتر از میانگین بلندمدت قرار میگیرد.
میانگین متحرک در نمودار قیمت
از میانگین متحرک در نمودار قیمت برای بهدستآوردن جهت تغییرات قیمت استفاده میشود. اگر میانگین متحرک به سمت بالا زاویه داشته باشد، قیمت به طور کلی در حال افزایش است (یا اخیرا افزایش یافته است)، اگر به سمت پایین زاویه داشته باشد، قیمت بهطور کلی در حال کاهش یافتن است.
همانطور که در شکل زیر میبینید در ترند صعودی، میانگین متحرک مثل سطح حمایت عمل میکند و مانند یک کف (حمایت) نمیگذارد قیمت به زیر آن کشیده شود. بنابراین خط قیمت به سمت بالا میرود و از میانگین متحرک بالاتر قرار میگیرد. در یک روند نزولی، میانگین متحرک مثل یک سقف (مقاومت) عمل میکند و نمیگذارد که قیمت به بالای آن برود.
اما همیشه رفتار قیمت در مقابل میانگین متحرک ثابت نیست. قیمت ممکن است به آرامی با میانگین متحرک برخورد کند یا جهت خود را بر مخالف آن تغییر دهد. بهعنوان یک راهنمایی کلی، اگر قیمت بالای میانگین متحرک باشد، حرکت به سمت بالا است. اگر قیمت پایین میانگین متحرک باشد، روند نزولی است. اما این به این معنا نیست که همیشه قیمت اینگونه رفتار خواهد کرد!
اهمیت بازه زمانی در میانگین متحرک
به بازه زمانی میانگین متحرک، دوره بازگشت یا look back period نیز گفته میشود و چون شاخص میانگین متحرک، بر پایه قیمتهای قبلی تعیین میشود، ممکن است مقدم یا متأخر بر قیمت باشد. متأخر یا تأخر به معنی مدت زمانی است که طول میکشد تا میانگین متحرک، یک بازگشت بالقوه را سیگنال کند. توجه کنید که یک میانگین متحرک ۲۰ روزه، «بازگشت»های بسیار بیشتری از یک میانگین متحرک ۱۰۰ روزه دارد.
هر چقدر بازه زمانی میانگین متحرک طولانیتر باشد، تأخر بیشتری ایجاد خواهد کرد. در نتیجه یک میانگین متحرک ۲۰۰ روزه، تاخر بسیار بیشتری از میانگین متحرک ۲۰ روزه خواهد داشت چون اطلاعات ۲۰۰ روز اخیر را شامل میشود. اما بهطور کلی میانگین متحرک ۲۰۰ روزه و ۵۰ روزه بهطور گستردهتری توسط سرمایهگذاران و معاملهگران دنبال میشود و به عنوان سیگنال معاملاتی مهمتری تلقی میشود. اما توجه داشته باشید که هرچه بازه زمانی کوتاهتری انتخاب شود، میانگین متحرک نسبت به قیمتها، حساسیت بیشتری خواهد داشت و بالعکس.
سرمایهگذاران بنا بر هدفی که از سرمایهگذاری دارند، بازههای زمانی متفاوتی را برای میانگین متحرک انتخاب میکنند. میانگین متحرک با بازه زمانی کوتاهتر اصولا برای معاملهگری کوتاهمدت مناسب است و بالعکس. اما در حقیقت، هیچ قاب زمانی صحیحی برای استفاده در تنظیمات میانگین متحرک وجود ندارد. بهترین راه برای پیدا کردن بازه زمانی مناسب برای شما این است که میانگین متحرک را با بازههای زمانی مختلف امتحان کنید تا آن بازهای که با استراتژی شما جور درمیآید پیدا کنید.
به بازه زمانی میانگین متحرک، دوره بازگشت یا look back period نیز گفته میشود و چون شاخص میانگین متحرک، بر پایه قیمتهای قبلی تعیین میشود، ممکن است مقدم یا متأخر بر قیمت باشد. متأخر یا تأخر به معنی مدت زمانی است که طول میکشد تا میانگین متحرک، یک بازگشت بالقوه را سیگنال کند. توجه کنید که یک میانگین متحرک ۲۰ روزه، «بازگشت»های بسیار بیشتری از یک میانگین متحرک ۱۰۰ روزه دارد.
تقاطع مرگ و تقاطع طلایی
نکته دیگری که در مقایسه میانگین متحرک کوتاهمدت و بلندمدت وجود دارد؛ این است که اگر در بخشی از نمودار، نمودار میانگین متحرک کوتاهمدت نمودار بلندمدت را از بالا قطع کند، آن نقطه «تقاطع مرگ» یا dead/death cross نامیده میشود و زمان مناسبی برای فروش است. و در مقابل اگر نمودار کوتاهمدت از پایین، نمودار بلندمدت را قطع کند، آن نقطه «تقاطع طلایی» یا golden cross نامیده میشود و زمان مناسبی برای خرید است. برای درک بهتر این موضوع به شکل زیر توجه کنید. در این تصویر خط آبی روشن، میانگین متحرک کوتاهمدت و خط آبی تیره، میانگین متحرک بلندمدت است.
همانطور که در شکل میبینید، خطوط میانگین متحرک میتوانند زاویههای متفاوتی داشته باشند و یک خط آن صعودی و دیگری نزولی باشد.
فرمول میانگین متحرک نمایی و ساده
میانگین متحرک ساده یا Simple Moving Average، مقدار میانگین مجموعهای از قیمتها در چند روز گذشته، مثلا ۱۵، ۳۰، ۱۰۰ یا ۲۰۰ روز گذشته است. یک میانگین متحرک ساده (SMA) پنج روزه، قیمت پایانی ۵ روز گذشته را جمع کرده و آن را تقسیم بر عدد ۵ میکند؛ به صورت زیر:
SMA=(A1+A2+…+An)/n
A=میانگین دوره n
n= تعداد دورههای زمانی
میانگین متحرک نمایی یا Exponential Moving Average، میانگینی است که به دادههای اخیر، وزن بیشتری میدهد و نسبت به دادههای جدید، حساستر است. برای محاسبه میانگین متحرک نمایی، ابتدا باید SMA را در یک بازه زمانی خاص محاسبه کنید و سپس ضریب وزن EMA را بهدست آورید. این ضریب به صورت «فاکتور هموارسازی» بیان میشود و به این طریق محاسبه میشود: ۲ تقسیم بر (بازه زمانی مورد نظر +۱). مثلا برای میانگین متحرک ۲۰ روزه، ضریب هموارسازی برابر است با:
سپس این مقدار ضریب هموارسازی را با مقدار EMA قبلی جمع میکنید تا EMA فعلی بهدست آید. بهاین صورت، EMA به دادههای اخیر، وزن بیشتری خواهد داد؛ در حالی که SMA وزن برابری برای همه مقادیر در نظر میگیرد.
EMAt=
EMAt= میانگین متحرک نمایی امروز
Vt= ارزش امروز
s= فاکتور هموارسازی
d=تعداد روزها
EMAy= میانگین متحرک نمایی دیروز
همانطور که در شکل زیر دیده میشود EMA نسبت به SMA واکنش بسیار سریعتری به تغییرات قیمتها دارد.
تفاوت میانگین متحرک ساده و میانگین متحرک نمایی (مقایسه EMA و SMA)
هیچ کدام از میانگینمتحرکها بهتر از دیگری نیست. ممکن است EMA برای یک سهم یا بازار مالی در یک بازه زمانی خاص بهتر عمل کند و در بازه زمانی دیگری SMA بهتر باشد. بدون توجه به نوع MA انتخاب بازه زمانی نیز نقش مهمی در دقت آن دارد. اما در عین حال، پاسخگویی سریعتر EMA به تغییرات قیمتها، دلیل اصلی ترجیح EMA نسبت به SMA توسط اکثر معاملهگران است.
میانگین متحرک خطی وزنی (The Linearly Weighted Moving Average)
به منظور رفع مشکل وزن یکسان روزها، برخی از تحلیل گران میانگین های متحرک وزنی خطی را مطرح کرده اند. در محاسبه این میانگین قیمت روز دهم (در روش استفاده از میانگین متحرک ۱۰ روزه) باید در عدد ۱۰ ضرب شود، نهمین روز در عدد ۹، هشمین روز در عدد ۸ و الی آخر. همان طور که می بینید در این روش بیشترین وزن و ارزش به قیمت آخرین روز اختصاص دارد. سپس حاصل به دست آمده باید تقسیم بر حاصل جمع ضرایب شود. (به عنوان مثال برای میانگین ۱۰ روزه، عدد ۵۵ که حاصل جمع ۴۵=۱۰+۹+۸+…+۲+۱ می باشد). با این وجود، میانگین وزنی خطی همچنان پاسخی برای این انتقاد که میانگین متحرک فقط دوره زمانی خاصی را در بر می گیرد در خود ندارد.
معایب شاخص میانگین متحرک
اولین مشکل میانگینمتحرکها این است که براساس دادههای قبلی محاسبه میشوند و اصولا هیچ چیزِ محاسبات در طبیعت، قابل پیشبینی نیست.
بزرگترین مشکل میانگین متحرک این است که اگر روند قیمتها متلاطم شود و بهسمت عقب یا جلو، نوسان کند؛ سیگنالهای بازگشت یا معامله بسیاری تولید خواهد شد. در این حالت بهتر است از شاخص دیگری برای تخمین خط روند استفاده شود. زمانی که MAها برای یک بازه زمانی در هم تنیده شوند نیز موقعیت مشابهی ایجاد میشود.
میانگین متحرکها در ترندهای قوی، بسیارخوب اما در شرایط پرتلاطم یا نوسانی بسیار ضعیف عمل میکنند. تنظیم قاب زمانی میتواند بهطور موقت این مشکل را حل کند، هرچند که گاهی اوقات این مشکلات مستقل از قاب زمانی رخ میدهند.
خوب است بدانید نقاط تقاطع MAها، استراتژی رایجی برای تخمین زمان مناسب برای ورود به و خروج از بازار هستند؛ همینطور میتوانند مناطق بالقوه حمایت یا مقاومت را تا حدی مشخص کنند. اگرچه این موضوع، قابل پیشبینی بهنظر میرسد، MAها همیشه بر پایه دادههای قبلی هستند و قیمت میانگین در یک دوره زمانی خاص را نشان میدهند.
مقایسه میانگین متحرک ساده با میانگین متحرک نمایی
میانگین متحرک ساده در مقایسه با میانگین متحرک نمایی
تا اینجای کار، شما احتمالا از خودتان پرسیدید که کدام یک بهتر است؟ میانگین متحرک ساده یا میانگین متحرک نمایی؟ اول، بگذارید با میانگین متحرک نمایی شروع کنیم. هنگامی که شما یک میانگین متحرک که به عملکرد قیمت به سرعت پاسخ دهد، می خواهید پس یک دوره کوتاه EMA بهترین راه انتخابی است.
این می تواند به شما در سریع گرفتن روندها کمک کند، که منجر به سود بیشتر خواهد شد. در حقیقت، هر چه بیشتر شما یک روند را بگیرید، می توانید بیشتر بر آن سوار شوید و در آن سود به دست آورید.
یک نکته ی منفی راجع به میانگین متحرک نمایی این است که شما ممکن است در طول دوره هایی که وضع بازار بهتر می شود، اشتباه کنید یا فریب بخورید. از آنجا که میانگین متحرک به سرعت به عملکرد قیمت پاسخ می دهد، ممکن است تصور کنید که یک روند در حال شکل گرفتن است، زمانی که فقط می تواند یک حرکتی در قیمت ها باشد.
این نشان می دهد که این شاخص برای شما زیادی خوب است. با یک میانگین متحرک ساده، مخالف این امر نیز درست است. هنگامی که شما می خواهید یک میانگین متحرک صاف و آهسته تر به عملکرد قیمت پاسخ دهد. پس یک دوره طولانی SMA بهترین راه می باشد.
این کار در هنگام نگاه کردن به فریم های زمانی دیگر به خوبی انجام می شود، زیرا می تواند شما را از روند کلی مطلع کند. اگر چه آن به عملکرد قیمت به کندی پاسخ می دهد، شما را از کنار گذاشتن های غیر واقعی حفظ می کند.
نکته ی منفی راجع به این میانگین این است که که ممکن است مدت طولانی تاخیر داشته باشد و شما ممکن است یک قیمت ورودی خوب یا یک معامله خوب را به طور کلی از دست بدهید. یک تقابل آسان برای به یاد آوردن تفاوت بین این دو این است که به فکر یک خرگوش و لاک پشت باشید.
لاک پشت، مانند SMA، آهسته است، بنابراین شما ممکن است سریع وارد شدن در روند را از دست بدهید. با این حال، پوسته سختی برای محافظت از خود دارد و به همین ترتیب، استفاده از SMA ها به شما کمک می کند تا دچار اشتباه نشوید یا فریب نخورید. از سوی دیگر، خرگوش سریع است، مانند EMA.
این به شما کمک می کند تا ابتدای روند را بدست آورید، اما ممکن است به بیراهه بروید. در زیر یک جدول است که به شما کمک می کند که جوانب مثبت و منفی هر کدام را به خاطر بسپارید.
SMA | EMA | |
نکات مثبت | نشان دهنده ی یک نمودار هموار است که بیشتر اشتباهات را از بین می برد | بسیار سریع است و تمام نوسانات اخیر را به خوبی نشان می دهد |
نکات منفی | روند آهسته، که باعث می شود از خرید ها و فروش ها عقب بیفتید | بیشتر در معرض اشتباه است و سیگنال های منحرف کننده ای دارد |
خب، کدوم بهتراست؟ این واقعا به تصمیم خود شما بستگی دارد. بسیاری از معامله گران چندین میانگین متحرک را به نمایش می گذارند تا هر دو طرف داستان را به آن ها نشان بدهند. آنها ممکن است از میانگین متحرک ساده بلند مدت استفاده کنند تا روند کلی را بیابند و سپس از یک دوره متحرک نمایی کوتاه مدت برای پیدا کردن یک زمان مناسب برای ورود به تجارت استفاده کنند.
تعدادی استراتژی های تجاری وجود دارد که در اطراف استفاده از میانگین متحرک ساخته شده اند. در درس های زیر ما به شما این مطالب را آموزش خواهیم داد. نحوه استفاده از میانگین متحرک برای تعیین روند
معرفی ابزار میانگین متحرک و انواع آن در تحلیل تکنیکال
میانگین متحرک (MA) یکی از اندیکاتورهای اصلی در تحلیل تکنیکال است و انواع مختلفی دارد. این اندیکاتور نوسانات بازار را به یک خط صاف تبدیل میکند. از این اندیکاتور نمیتوان برای پیشبینی آینده استفاده کرد، اما برای توصیف وضعیت فعلی میتواند مفید باشد. در میان تمام ابزارهای تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک یکی از ساده ترین موارد برای درک و استفاده در تحلیل شما است. به حد وسط مجموعهای از اعداد میانگین میگویند. میانگین متحرک نیز یک سری معاملات (زمانی) است و به آن میانگین متحرک میگویند به این دلیل که با ایجاد قیمتهای جدید، دادههای قدیمی کاهش یافته و جدیدترین دادهها جایگزین آنها میشوند.
حرکات عادی سهام یا سرمایه گذاری گاهی اوقات بی ثبات هستند، به سمت بالا یا پایین حرکت میکنند که در این صورت ارزیابی روند دشوار میشود. هدف اصلی از جابجایی میانگینها، هموارسازی دادهها برای درک و ارزیابی بهتر روند است. انواع مختلفی از میانگین متحرک وجود دارد که معمولاً سرمایه گذاران از آنها استفاده میکنند و ما در زیر دو نمونه از آنها را بررسی میکنیم:
میانگین متحرک ساده یا SMA: با اضافه کردن تمام دادهها برای یک دوره زمانی خاص و تقسیم آن بر تعداد روز محاسبه میشود. اگر ارز XYZ طی ۵ روز گذشته در ۳۰، ۳۱، ۳۰، ۲۹ و ۳۰ بسته شود، میانگین متحرک ساده ۵ روزه ۳۰ خواهد بود.
میانگین متحرک نمایی یا EMA: به عنوان میانگین متحرک وزنی نیز شناخته میشود، میانگین متحرک نمایی، وزن بیشتری به اطلاعات روزهای جدید می دهد. بسیاری از معامله گران استفاده از EMA را ترجیح می دهند؛ زیرا بیشتر بر تحولات اخیر بازار تأکید دارند.
میانگین متحرک را میتوان به انواع نمودارهای قیمت (به عنوان مثال، خط، میله و کندل استیک) اضافه کرد و همچنین یکی از مؤلفههای مهم سایر شاخصهای تکنیکال است. از نظر زمانی استفاده از میانگین متحرک در هر زمان میتواند مفید باشد. با این حال، به نظر میرسد که آنها به ویژه در بازارهای با روند صعودی یا نزولی بسیار مفید هستند.
شما میتوانید بین اندیکاتورهای مختلف میانگین متحرک از جمله یک میانگین متحرک ساده یا نمایی، یکی را انتخاب کنید.
همچنین میتوانید بازه زمانی را برای میانگین متحرک انتخاب کنید.
در ادامهی این مقاله میانگین متحرک ساده یا SMA را برای شما توضیح میدهیم.
میانگین متحرک ساده (SMA) چیست؟
میانگین متحرک ساده یا SMA آسانترین میانگین متحرک برای ساخت است و فقط قیمت متوسط در بازه زمانی مشخص شده را نشان میدهد.
اندیکاتور میانگین متحرک ساده چگونه کار میکند؟
SMAها اغلب برای تعیین جهت روند استفاده میشوند. اگر میانگین متحرک ساده در حال صعود باشد، روند صعودی است. اگر SMA رو به پایین باشد، روند نزولی است. یک SMA میلهای ۲۰۰ روز گذشته برای روند در طولانی مدت استفاده میشود.
میانگین متحرک ساده میلهای ۵۰ روزه معمولاً برای سنجش روند متوسط استفاده میشوند. برای تعیین روند کوتاه مدت میتوان از SMAهای در بازه زمانی کوتاه تر استفاده کرد.
از اندیکاتور میانگین متحرک ساده معمولاً برای هموار سازی دادهها و اندیکاتورهای تکنیکال قیمت استفاده میشود. هرچه دوره SMA طولانی تر باشد نمودار ثابت خواهد بود.
عبور از قیمت SMA اغلب برای ایجاد سیگنالهای معامله استفاده میشود. وقتی قیمتها از اندیکاتور میانگین متحرک ساده بالاتر میرود، افزایش قیمت و هنگامی که از زیر SMA عبور میکند کاهش قیمت را مشاهده خواهید کرد.
اگر میانگین متحرک ساده به سمت بالا برود این به این معناست که قیمت ارز رو به افزایش است و اگر میانگین متحرک ساده به سمت پایین برود این به این معناست که قیمت ارز رو به کاهش است . هرچه چارچوب زمانی میانگین متحرک طولانی تر باشد، میانگین متحرک ساده یکنواخت تر (با ثبات تر) است. میانگین متحرک با بازه ی زمانی کوتاه تر، متغیرتر (بی ثبات تر) است اما تفاسیر به دادههای منبع نزدیک تر است .
جمع بندی
میانگین متحرک یکی از اندیکاتورهای اصلی در تحلیل تکنیکال است و قیمت سهام را بر اساس انواع مختلف بررسی میکند.
اندیکاتور متحرک ساده حد وسط یا میانگین ارزش قیمت سهام در مدت زمان مشخص شده است.
دو شاخص کاربردی در تحلیل تکنیکال که هر تریدر باید با آنها آشنا باشد
بهترین تریدر فردی است که دو چشمی مراقب نمودارهای رمزارزها و نوسانات قیمتی آنها باشد. در این مقاله قصد داریم ۲ شاخص از مهمترین شاخصهای تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال یعنی، شاخص میانگین متحرک (moving averages) و قدرت نسبی (Relative Strength Index) را به شما معرفی کنیم.
تحلیل تکنیکال علم نمودار خوانی و مطالعه الگوهای نمودار قیمت داراییها است و یک ابزار مهم برای موفقیت تریدرها در بازار به شما میرود. در تحلیل تکنیکال شاخصها و الگوهای زیادی وجود دارد که معاملهگرها میتوانند از آنها استفاده کنند اما شایان ذکر است لزومی نیست که تریدرها همهی شاخصهای تحلیل را برای تصمیم گیری بررسی کنند زیرا این کار تنها مانع تصمیم گیری آنها شده و برای منجر به سردرگمی معاملهگران میشود.
رفته رفته و با حرفهای شدن، یک تریدر سعی میکند که تعداد شاخصهای مورد استفاده را کاهش دهد و در عوض از شاخصهایی استفاده کند که بیشتر مناسب سبک معاملاتیاش باشند. نمیتوان به صورت قطعی گفت کدام شاخصهای تحلیل تکنیکال از دیگران کارآمدتر هستند و این انتخاب بسته به سلیقه تریدرها میتواند متفاوت باشد.
در این مقاله شاخصهای میانگین متحرک و شاخص قدرت نسبی و طرز استفاده از آنها را به شما معرفی میکنیم تا به صورت کاملا رایگان با این دو اندیکاتور مهم در تحلیل تکنیکال آشنا شوید.
معرفی شاخص میانگین متحرک
میانگینهای متحرک به نوعی شاخصهای روند- یاب و یا تعقیب کننده روند (trend-following) هستند. در واقع این اندیکاتورها به صورت تاخیری و پس از رخ دادن یک حرکت قیمتی به تریدرها فیدبک میدهند. ترجیح بیشتر تریدرها برای تایم فریم میانگین متحرک، بازههای زمانی ۲۰،۵۰ و ۲۰۰ روزه هستند. با این حال ناگفته نماند که برخی تریدرهای کوتاه مدت برای پیش بینی قیمت از تایم فریمهای ۵ و ۱۰ روزه هم برای میانگینهای متحرک استفاده میکنند که این بازه زمانی محبوبیت کمتری بین سرمایهگذاران دارد.
به صورت کلی چهار نوع میانگین متحرک وجود دارد که میانگینهای متحرک ساده (simple moving averages) و نمایی (exponential moving averages) بیشتر مورد استفاده تریدرها هستند.
میانگینهای متحرک نمایی روی قیمتهای اخیر تمرکز بیشتری دارند، بنابراین به تغییرات قیمتی به سرعت پاسخ میدهند. در مقابل نیز میانگینهای متحرک ساده به اطلاعات قیمتی جدیدتر و قدیمی وزن یکسانی میدهند و نسبت به تغییرات قیمتی کندتر عکسالعمل نشان میدهند. در واقع از آنجا که میانگین متحرک نمایی وزن بیشتری به دادههای جدید میدهد، این اندیکاتور نسبت به میانگین متحرک ساده به تغییرات اخیر قیمتی واکنش بیشتری نشان می دهد. به عبارت دیگر میانگین متحرک نمایی (EMA) زودتر از میانگین متحرک ساده (SMA) تغییر مسیر را نشان میدهد زیرا خط EMA سریعتـراز خـط SMA، خود را با تغییرات قیمتی هماهنگ میکند و تغییرات آن را زودتر نشان میدهد.
بنابراین تریدرها معمولا از میانگین متحرک نمایی (EMA) برای بازههای زمانی کوتاه تر، مانند ۱۰ و ۲۰ روز استفاده میکنند، زیرا توسط این شاخص تغییرات قیمتی را به سرعت میبینند و برای بازههای زمانی طولانیتر نیز از میانگین متحرک ساده استفاده میکنند. در مثالی که قرار است در ادامه بررسی کنیم از میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه (20- EMA) و میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه (50- SMA) استفاده خواهد شد.
معرفی شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی (RSI) در واقع به شما میگوید که یک دارایی در وضعیت اشباع فروش است یا اشباع خرید و همواره بین اعداد ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است.
هرگاه RSI زیر سطح ۳۰ باشد یعنی بازار آن دارایی در ناحیه بیش از حد فروخته شده قرار دارد و هنگامی که RSI به بیش از ۷۰ میرسد یعنی آن دارایی در ناحیه بیش از حد خریده شده است. وقتی شاخص قدرت نسبی به بالای ۷۰ میرسد و وارد منطقه اشباع خرید میشود یعنی اینکه دارایی بیش از حد خریداری شده و احتمال کاهش قیمت آن وجود دارد. در مقابل نیز وقتی RSI به زیر سطح ۳۰ یا منطقه اشباع فروش میرسد یعنی دارایی بیش از حد فروخته شده و زمان مناسبی برای خرید به وجود آمده است.
با این حال گفتنی است که لزوما قرار داشتن شاخص RSI در منطقه اشباع خرید یا اشباع فروش به معنای صعود یا سقوط بازار نیست. یکی از رایج ترین کاربردهای RSI، هشدار درباره احتمال تغییر روند بازار به تریدرها است و اولین چیزی که یک معامله گر باید یاد بگیرد تشخیص روندهای قیمتی میباشد. برای درک بهتر این مطالب در مثالهای بعدی با ما همراه باشید.
در عکس زیر تصویر یک بازار نسبتا تثبیت و یا رنج شده (range-bound) و با نوسانات قیمتی کمتر را مشاهده میکنید.
در بازار رنج شده میانگینهای متحرک از یکدیگر عبور میکنند و برای مدت زمان طولانی به سمت بالا یا پایین حرکت نمیکنند. در نمودار بالا ناحیه محصور شده قیمتی را توسط یک بیضی مشاهده میکنید؛ در این نمودار قیمت بیت کوین (BTC) در این محدوده به دام افتاده است و شیب میانگینهای متحرک تقریبا افقی است. چنین روندهایی معمولاً جهتگیری مشخصی ندارند و پیش بینی قیمتی دشوار است.
همانطور که در نمودار بالا نشان داده شده، قیمت ارز دیجیتال پولکادات (DOT) در یک محدوده در نوسان است و شیب میانگینهای متحرک در این بازه زمانی تقریبا مسطح بودند. در ادامه قصد داریم نحوه پیش بینی بازار صعودی را با هم بررسی کنیم.
نحوه تشخیص یک روند صعودی از روی نمودار ارزهای دیجیتال
در نمودار بالا میبینیم که در بازه زمانی ۱ آگوست تا ۲۰ اکتبر ۲۰۲۰، قیمت بیت کوین در یک محدوده در نوسان بود و در این مدت شیب میانگینهای متحرک نیز تقریبا بدون جهت است. با این حال، در تاریخ ۲۱ اکتبر ۲۰۲۰، نمودار از این محدوده فراتر رفت و شاخص RSI نیز به منطقه اشباع خرید وارد شد.
با افزایش قیمت بیتکوین ابتدا شیب میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه شروع به افزایش کرد و سپس SMA-50 از آن پیروی کرد. در ادامه به مثال دیگر از یک روند نگاهی خواهیم داشت.
در تصویر بالا میبینیم که رمزارز دات پس از گیر کردن در یک محدود از تاریخ ۶ سپتامبر تا ۲۷ دسامبر ۲۰۲۰، سرانجام در تاریخ ۲۸ دسامبر توانست از این محدوده قیمتی خارج شود. در نمودار شاخص قدرت نسبی وارد ناحیه اشباع خرید، یعنی بالای سطح ۷۰ رسیده است و شیب میانگینهای متحرک نیز شروع به بالا رفتن کرده است. توجه کنید که میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه سریعتر به این تغییر روند واکنش نشان داده و به سمت بالا حرکت کرده است در حالی که میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه کمی دیرتر از 20- EMA شروع به بالا رفتن کرده است.
نحوه تشخیص یک روند نزولی در تحلیل تکنیکال
برخلاف روندهای صعودی که شکل گیری آنها زمانبر است، روندهای نزولی سریعتر رخ میدهند و مانند بازار خرسی کریپتوکارنسی در سال ۲۰۱۸ میتوانند برای مدت طولانی ادامه داشته باشند یا اینکه پس از یک سقوط شدید ناگهان به روند صعودی تغییر مسیر دهند.
نمودار فوق دارای دو نکته مهم است که یک تریدر باید به آن توجه کند. اول اینکه شاخص RSI از اواخر ماه فوریه با وجود اینکه قیمت همچنان در حال افزایش بوده، در یک روند سقفهای پایین تر (lower tops) قرار داشته است. این الگو معمولا یک نشانه از احتمال برگشت روند است.
همچنین واگرایی منفی در نمودار RSI زمانی اهمیت پیدا کرده است که میانگینهای متحرک یک الگوی تقاطع نزولی (bearish crossover) را تکمیل کردهاند. تقاطع نزولی در نمودار بالا یعنی جایی که میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه که طی چند ماه بالای میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه قرار داشت، به زیر SMA-50 میرسد. این اتفاق نشانه این بود که روند قیمت در کوتاه مدت در حال ضعیف شدن است و ممکن است روند صعودی معکوس شود.
در نمودار بالا میبینیم که دات بعد از یک روند صعودی در یک محدوده گیر کرده است و شیب میانگینهای متحرک تقریبا صاف شده و جایی در نمودار به صورت ضربدری (criss-cross) از یکدیگر عبور میکنند. با اینکه میانگین متحرک نمایی پس از سقوط به زیر میانگین متحرک ساده مجددا خودش را به بالای آن رسانده است اما اگر تریدر به شاخص RSI هم توجه کند یک واگرایی منفی را مشاهده میکند که در مورد تغییر احتمالی روند هشدار میدهد.
سقوط شدیدی که در ۱۹ می رخ داد این روند نزولی را تایید کرد زیرا شیب هر دو میانگین متحرک هم در این روز شروع به کاهش کرده است و RSI نیز در منطقه منفی قرار دارد.
سخن پایانی: به یاد داشته باشید که هیچ سیگنالی در تحلیل تکنیکال قطعی نیست!
برای اکثر تریدرهای تازه کار یادگیری شاخصهای میانگین متحرک و RSI یک نقطه شروع برای شناسایی روندها است. با این حال توجه داشته باشید که این بازار به صورت دقیق قابل پیش بینی نیست و هر اتفاقی میتواند روندهای پیش بینی شده در تحلیل تکنیکال را تغییر دهد.
میانگین متحرک نمایی
میانگین متحرک چیست ؟
میانگین متحرک یک اندیکاتور دنبال کننده روند است.این اندیکاتور نیز مانند سایرین قابلیت پیش بینی آینده را نداشته و فقط برای نشان دادن روند جاری بازار کاربرد دارد. از این اندیکاتور نمیتوان برای پیشبینی آینده استفاده کرد، اما برای توصیف وضعیت فعلی میتواند مفید باشد.بایستی توجه داشت که این اندیکاتور تأخیر دارد، چون بدنبال قیمت حرکت می کند و بر اساس داده های قبلی قیمتی محاسبه می شوند.
بیشتر بخوانید : کانسلیم چیست ؟
میانگین متحرک به گونه ای طراحی شده که در طراحی و توسعه سایر اندیکاتورها، هم کاربرد دارد. اندیکاتور میانگین متحرک انواع مختلفی دارد، اما میانگین متحرک ساده، نمایی و وزنی محبوبترین میانگینهای متحرک مورد استفاده معامله گران هستند.همچنین از اندیکاتور میانگین متحرک میتوان برای تعیین سطوح حمایت/مقاومت یا سیگنال های خرید و فروش نیز استفاده کرد.
انواع اندیکاتور میانگین متحرک
میانگین متحرک ساده:
اندیکاتور میانگین متحرک ساده از محاسبه میانگین قیمت در یک بازه زمانی مشخص محاسبه می شود.برای محاسبات قیمتی معمولاً از قیمت بسته شدن استفاده میشود.برای تعیین دوره با توجه به تایم فریم نمودار از اعداد استفاده می شود.مثلا اگر در نمودار روزانه میانگین متحرک را با عدد 10 اعمال کنیم یعنی میانگین قیمتی 10 روز اخیر را اعمال کرده ایم.با باز شدن کندل های جدید، میانگین متحرک به روز رسانی شده و بر اساس قیمت ها و کندل جدید نمایش داده می شود.
میانگین متحرک نمایی:
در این نوع میانگین متحرک، تاخیر کمتری نسبت به میانگین متحرک ساده دارد.در این روش آخرین کندل های تشکیل شده در بازار (کندل های جدید) وزن بیشتری در میانگین محاسبه شده خواهند داشت.فرمولاسیون این میانگین ها با یکدیگر تفاوت دارد که امروزه با توجه به وجود نرم افزارهای آنلاین تحلیلی نیازی به دانستن و پیاده سازی دستی آن ها نیست و براحتی در دسترس هستند.
تفاوت میانگین متحرکهای نمایی و ساده:
تفاوت زیادی بین این میانگین ها وجود ندارد و عملا نمی توان به هیچ کدام برتری نسبت داد.میانگین نمایی به دلیل تاخیر کمتر، حساسیت بیشتری داشته و واکنش های سریع تر و بیشتری دارد.بطور کلی عملکرد میانگین ها بیشتر به سبک کاری تحلیلگر و تجربه و نحوه استفاده او بستگی دارد.برای بدست آوردن بهترین تنظیمات میانگین متحرک که برای شما کارایی مناسبی داشته باشد باید اعداد مختلف را در تایم فریم های متفاوت تست کنید تا یه تنظیمات بیهنه شخصی دست یابید.بطور کلی تنظیمات عددی میانگین متحرک نمایی یا نموداری ثابت و مشخصی در این زمینه وجود ندارد.بطور کلی بسته به استراتژی سرمایه گذار از دوره های 5 تا 20 کندلی برای تحلیل های کوتاه مدت، از دوره های20 تا 60 کندلی برای تحلیل های میان مدت و از دوره های60 تا 100 کندلی برای تحلیل های بلند مدت استفاده می شوند که در میان آن ها برخی دوره های زمانی از محبوبیت بیشتدر میان معامله گران برخوردارند.
تأخیر در اندیکاتور میانگین متحرک:
هر چه عدد دوره زمانی میانگین متحرک بزرگتر باشد، تاخیر واکنش های آن هم بیشتر خواهد بود.مثلا میانگین متحرک با دوره زمانی 10 روزه نسبت به میانگینی با دوره زمانی 100 روزه واکنش های قیمتی سریع تری خواهد داشت البته از این موضوع نیز نباید غافل شد که هرچه واکنش ها سریع تر باشد، امکان خطا نیز بیشتر است.تا حدودی می توان گفت که میانگین های با دوره زمانی بالا از اعتبار بیشتری برخوردارند و قابل اتکاتر هستند.
بیشتر بخوانید : فیلترنویسی در بورس
تعیین روند به کمک اندیکاتور میانگین متحرک:
بطور کلی و با صرف نظر از نوع میانگین متحرک، کاربرد اصلی آن ها برای تعیین روند بوده و بر اساس شمای ظاهری که به خود می گیرند می توان در مورد وضعیت روند اظهار نظر کرد.در صورتی که شیب خط میانگین متحرک صفر یعنی کاملا افقی باشد، بازار در حالت رنج یا خنثی قرار دارد، اگر شیب خط میانگین متحرک منفی باشد، به معنی روند نزولی است و در غیر این صورت شیب مثبت به معنی روند صعودی است.
سیگنال یابی به کمک میانگین متحرک:
طی سال های اخیر برخی معامله گران با استفاده از میانگین متحرک اقدام به سیگنال گیری و ورود به پوزیشن می نمایند و این موضوع تقریبا فراگیر شده که برای این کار روش های مختلفی وجود دارد که در اینجا به صورت تیتر وار به آن اشاره می نماییم؛
- سیگنال یابی با استفاده از تقاطع دو میانگین متحرک
- به کمک تقاطع قیمت و اندیکاتور میانگین متحرک
- با استفاده از ترکیب میانگین متحرک با سایر اندیکاتورها
- تعیین سطوح حمایت/مقاومت به کمک اندیکاتور میانگین متحرک
میانگین های متحرک علاوه بر اینکه خاصیت های روندیابی و سیگنال گیری دارند، به عنوان سطوح حمایت/مقاومت داینامیک نیز می توانند استفاده شوند و گاها برخی معامله گران برای تنظیم حد ضرر و حد سود خود از این ابزار استفاده می نمایند و بسیاری اوقات عملکرد و واکنش مناسبی دارند.
به عنوان نکته پایانی همیشه سعی کنید از میانگین های متحرک به عنوان ابزار تکمیلی استفاده نمایید تا کیفیت و کارایی تحلیل هایتان افزایش یابد.