اقتصاد رفتاری چیست ؟

وزارت اطلاعات باند 139 نفره جعل و فساد اقتصادی را متلاشی کرد/ متهمان ۲۶۷ شرکت کاغذی تاسیس کردند
بنابر اعلام وزارت اطلاعات این باند ۱۳۹ نفره طی سالهای اخیر در استانهای تهران و البرز، با سوءاستفاده از مدارک هویتی افراد مستمند و معتادان بیخانمان و از راه جعل گسترده و حرفهای اسناد شخصی و دولتی، اقدام به ثبت شرکتهای صوری میکردند.
به گزارش جماران؛ با تلاشهای شبانهروزی و اقدامات اطلاعاتی گسترده سربازان گمنام امام زمان (عج)، شبکه بزرگ و سازمان یافتهی جعل و فساد اقتصادی، شناسایی و تمامی اعضای آن دستگیر شدند.
بنابر اعلام وزارت اطلاعات این باند ۱۳۹ نفره طی سالهای اخیر در استانهای تهران و البرز، با سوءاستفاده از مدارک هویتی افراد مستمند و معتادان بیخانمان و از راه جعل گسترده و حرفهای اسناد شخصی و دولتی، اقدام به ثبت شرکتهای صوری میکردند و در مرحلهی بعدی نیز با جعل اسناد و مهرهای مورد نیاز، اقدام به تأسیس ۲۶۷ شرکت کاغذی کرده بودند. تبهکاران مذکور سپس با سوءاستفاده از کارتهای بازرگانی افراد دیگر و فروش فاکتورهای صوری به برخی مؤدیان، درآمدهای نامشروع خود را پنهان میکردند.
متهمین مورد بحث، علاوه بر اقدامات مجرمانهی پیشگفته، مبادرت به فرار مالیاتی یازده هزار میلیارد تومانی نیز کرده بودند که بهرغم بکارگیری شیوههای کاملاً پیچیده، اما با عنایات الهی و پیگیریهای هوشمندانه، فشرده و چند ماههی اطلاعاتی، مورد شناسایی و بازداشت قرار گرفته و پس از تکمیل تحقیقات و جمعآوری مستندات، پرونده به همراه کلیهی متهمین در اختیار مقام قضایی قرار گرفت.
وزارت اطلاعات اعلام کرده است: قطعاً شیوهها و سرنخهای کشف شده در این پرونده را در رهگیری فعالیت باندهایِ مشابهِ احتمالی مورد استفاده قرار داده و در شناسایی و برخورد با چنین باندهایی از پای نخواهد نشست و برخورد قاطع خواهد نمود.
علائم مشترک کمبود ویتامین B12 و کرونا چیست؟
یکی از علائم کمبود ویتامین B12 که با علائم بیماری کووید-۱۹ مشترک است، تغییر حس بویایی یا چشایی است.
به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، کروناویروس جدید باعث بروز طیفی از علائم خفیف، متوسط تا شدید شده است؛ تب، سرفه، خستگی، گلودرد و بدندرد جزو رایجترین علائم بیماری کووید -۱۹ در نظر گرفته میشود. متخصصان اعلام کردهاند که کمبود ویتامین B12 در بدن نیز ممکن است علائمی ایجاد کند که جزو نشانههای بیماری کرونا است.
نشانه مشترک کمبود ویتامین B12 و کرونا چیست؟
ویتامین B12 یک ماده مغذی ضروری است که به طور طبیعی در بدن تولید نمیشود؛ بلکه باید آن را از طریق مصرف بعضی مواد غذایی دریافت کرد. این نوع ویتامین اقتصاد رفتاری چیست ؟ نه تنها به افزایش انرژی و افزایش متابولیسم بدن کمک میکند؛ بلکه در جهت رشد مغز و سلولهای عصبی نیز مؤثر است و تولید DNA را تسهیل میکند. یکی از علائم کمبود ویتامین B12 که با علائم بیماری کووید -۱۹ مشترک است، تغییر حس بویایی یا چشایی است. متخصصان اعلام کردهاند که کمبود ویتامین B12 میتواند باعث از دست دادن حس بویایی و چشایی شود.
چرا کمبود ویتامین B12 باعث تغییر حس بویایی افراد میشود؟
از دست دادن موقت حس بویایی یا آنوسمی ، یک علامت عصبی مرتبط با بیماری کووید -۱۹ است. با این وجود کمبود شدید ویتامین B12 میتواند به اعصاب سراسر بدن آسیب وارد کند؛ بنابراین ممکن است اعصاب مربوط به حس بویایی نیز دچار مشکل شود. نتایج مطالعه منتشر شده در مجله بینالمللی Allergy & Rhinology نشان میدهد که مشکلات مربوط به حس بویایی ممکن است در میان افرادی که از کمبود ویتامین B12 رنج میبرند، رایج باشد.
چگونه میتوان از دست دادن حس بویایی ناشی از کرونا را از کمبود ویتامین B12 تشخیص داد؟
از آنجاکه از دست دادن حس بویایی و چشایی یک علامت مشترک بین کمبود ویتامین B12 و بیماری کرونا است، لازم است دیگر علائم مرتبط با بیماری را در نظر گرفت. سطح پایین ویتامین B12 در بدن باعث بروز علائمی مانند زرد شدن پوست، زخم شدن و قرمز شدن زبان، سوزن سوزن شدن بدن، اختلال بینایی، افسردگی، تغییرات رفتاری و کاهش تواناییهای ذهنی میشود. در مقابل، علائم بیماری کووید -۱۹ نیز شامل تب، گلودرد، سرفه، آبریزش بینی، عطسه، سردرد، خستگی، مه مغزی و مشکلات گوارشی میشود.
بهترین روش برای تشخیص بیماری کووید -۱۹ چیست؟
انجام دادن آزمایش کرونا بهترین روش برای تشخیص بیماری کووید -۱۹ است. افراد میتوانند با یک آزمایش آنتیژن یا RT PCR متوجه شوند که آیا علائم مشاهده شده مربوط به کرونا است یا خیر؟ نتیجه آزمایش آنتیژن در کوتاهترین زمان ممکن مشخص میشود در حالی که آماده شدن نتیجه آزمایش RT PCR حداقل یک روز طول میکشد.
چه غذاهایی ویتامین B12 مورد نیاز بدن را تأمین میکند؟
افرادی که از کمبود ویتامین B12 رنج میبرند، میتوانند با مصرف محصولات حیوانی مانند گوشت گاو، مرغ، گوشت بره، ماهی، غذاهای دریایی مانند صدف و خرچنگ و محصولات لبنی مانند شیر، نیاز بدن به این ویتامین را جبران کنند. همچنین توصیه شده است که افراد بدین منظور غلات غنی شده را به رژیم غذایی خود اضافه کنند.
آینده جنگ اوکراین با نظریه بازیها
آناستازیا فدیک، استادیار امور مالی در دانشگاه برکلی و دیوید مک آدامز، استاد اقتصاد در دانشگاه دوک به یک ریسک بزرگ دست زدند. این دو اقتصاددان با استفاده از مفاهیم استراتژیک در نظریه بازیها تلاش کردند به درک حرکتهای فعلی روسیه، پیشبینی رفتار آینده آن و استخراج بهترین استراتژیها برای دستیابی به اهداف بلندمدت بپردازند. آنها با پیشبینی وقوع جنگ فرسایشی تاکید کردند که در این نوع جنگ، بازی واقعی، بازی روانشناسی و مبتنی بر تصمیم رقابتی است تا یک طرف، قدرت و استقامت خود را به نمایش بگذارد. البته باورها نیز در جنگ فرسایشی بسیار مهم هستند. وقتی هر دو طرف منابع برابر و عزم برابر برای پیروزی داشته باشند، جنگ فرسایشی میتواند بسیار طولانی شود. با این حال، اگر یک طرف در این بازی بتواند طرف دیگر را متقاعد کند که هرگز تسلیم نمیشود، طرف دیگر انگیزهای مییابد تا فورا عقبنشینی کند؛ چون میخواهد از هدر رفتن منابع در یک نبرد بیثمر جلوگیری کند. از این منظر کشیدن جنگ به زمستان میتواند به نفع پوتین باشد.
از حمله روسیه به اوکراین پنج ماه میگذرد و هیچ پایان روشنی در چشمانداز نیست. ازآنجاکه این حمله به یک جنگ بلندمدت تبدیل شده، زمان آن فرا رسیده است که بهطور استراتژیک درباره آنچه میتوان اکنون برای مدیریت و مهار تهدید در آینده انجام داد، فکر کنیم. آناستازیا فدیک استادیار دانشکده هاس و دیوید مک آدامز استاد دانشکده کسبوکار در دوک در روزنامه لسآنجلستایمز نوشتند: ما بهعنوان اقتصاددانان متخصص در اقتصاد رفتاری و نظریه بازی، مفاهیم استراتژیک را از نظریه بازی به دانشجویان بازرگانی خود آموزش میدهیم. همین ایدهها میتواند به ما در درک حرکتهای فعلی روسیه، پیشبینی رفتار آینده آن و استخراج بهترین استراتژیها برای دستیابی به اهداف بلندمدت کمک کند. یک مفهوم کلیدی در تئوری بازیها «استقرا به عقب» است - نگاه کردن به نتایج بالقوهای که ممکن است در آینده ایجاد شود (به اصطلاح درخت بازی) و سپس به عقب بازگردید تا مشخص کنید که اقدامات بهینه امروز برای هر یک از طرفین چیست.
درخت بازی در مرحله بعدی جنگ روسیه در اوکراین چگونه است؟ روسیه تهاجم خود را در بدترین زمان ممکن از نقطه نظر لجستیک نظامی، در طول فصل بدنام گلآلود اوکراین آغاز کرد؛ اما پس از عقبنشینی اولیه از کییف، روسیه در شرق اوکراین پیشرفتهای آهسته اما ثابتی داشته است و شرایط برای روسیه در ماههای زمستانی آینده ایدهآل خواهد بود. فصل زمستان همچنین با توجه به وابستگی اروپا به گاز طبیعی روسیه برای گرمایش، زمان آسیبپذیری استراتژیک برای اروپا خواهد بود.
از این منظر، «زمان» به سود پوتین است. پوتین با پیشبینی اینکه بهترین شانس برای پیروزی ممکن است در زمستان امسال باشد، انگیزهای دارد که اکنون گاز طبیعی روسیه را متوقف کند و اروپا را از نظر اقتصادی به مخاطرهآمیزترین موقعیت ممکن، بدون توجه به هزینههای کوتاهمدت روسیه، سوق دهد. این برای اتحاد کشورهای حامی استقلال اوکراین چه معنایی دارد؟ بدیهی است که راه برای ترغیب پوتین به توقف جنگ، این است که او اکنون باور کند که هیچ راهی وجود ندارد که بتواند ۶ماه آینده پیروز شود؛ راهی که او را به این باور برساند که نمیتواند در ۶ماه پیروز شود، انتقال بیش از اندازه کافی تجهیزات نظامی سنگین به اوکراین است. این ما را به درس مهم دیگری از نظریه بازیها و اقتصاد رفتاری میرساند: « باورها نقش مهمی در تعیین نحوه عمل هر یک از طرفین ایفا میکنند - حتی زمانی که این باورها ۱۰۰درصد درست نیستند.» در زمینه جنگ روسیه در اوکراین، تنها یک دلیل برای ادامه تهاجم وجود دارد: «ولادیمیر پوتین معتقد است که روسیه ممکن است پیروز ظاهر شود.»
جنگ روسیه در اوکراین بهعنوان یک «جنگ فرسایشی» توصیف شده است که در آن دو دشمن برای یک دارایی با ارزش رقابت میکنند و هرکدام هزینهای را متحمل میشوند؛ درحالیکه مبارزه آنها ادامه دارد و باید تصمیم بگیرند که چه مدت به مبارزه ادامه دهند و چه زمانی تسلیم شوند. باورها در جنگ فرسایشی بسیار مهم هستند. وقتی هر دو طرف منابع برابر و عزم برابر برای پیروزی داشته باشند، جنگ فرسایشی میتواند برای مدت بسیار طولانی ادامه یابد و خسارات عظیمی را به هر دو طرف وارد کند. با این حال، اگر یک طرف در چنین بنبستی بتواند طرف دیگر را متقاعد کند که هرگز تسلیم نمیشود، طرف دیگر انگیزهای دارد که فورا عقبنشینی کند تا از هدر دادن منابع خود در یک مبارزه بیثمر جلوگیری کند. بنابراین در یک جنگ فرسایشی، بازی واقعی اغلب یک بازی روانشناسی و تصمیم رقابتی است تا قدرت و استقامت خود را به نمایش بگذارد و به ضعف طرف مقابل اعتقاد داشته باشد.
پوتین تاکنون نتوانسته تصویری از قدرت فوقالعاده به نمایش بگذارد، اما تحقیر غرب از سوی او و اعتقاد وی به ضعف و عدم تصمیمگیری ما کاملا شناخته شده است. اگرچه پوتین ممکن است اشتباه کند که ما را دست کم میگیرد؛ اما اشتباه او به طرز طعنهآمیزی دست او را در درگیری فعلی تقویت میکند؛ زیرا به او امیدواری میدهد که به ادامه مبارزه نیاز دارد. متاسفانه این به آن معناست تا زمانی که غرب قدرت و عزمی را نشان دهد که پوتین انتظارش را ندارد، صلح در اروپا برقرار نخواهد شد.
باورها همچنین کلید راهبردهای پیرامون تشدید تنش هستند. برخی از افراد نگرانند که ارائه سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته به اوکراین باعث خشم پوتین شود و منجر به بالا رفتن تنشها شود که بهطور بالقوه میتواند منجر به جنگ هستهای شود. این یک ترس مشروع است؛ اما در اینجا نیز باید به درخت کامل بازی فکر کنیم. آیا وقتی به مماشات فکر می کنیم شدت عمل روسیه کاهش مییابد؟ نه لزوما. دقیقا در چنین شرایطی است که پوتین راهی برای پیروزی میبیند؛ اما نیاز دارد غرب از آن دور بماند، از تهدیدهای شدید یا تشدید تنش برای نشان دادن جدیت خود سود میبرد. از سوی دیگر، اگر بتوان پوتین را به این باور رساند که اتحاد علیه او بدون توجه به هر اتفاقی قوی و متعهد باقی خواهد ماند، منافع بالقوه او از تشدید تنش به میزان قابل توجهی از بین میرود. در نهایت، در نظر بگیرید که اگر ما به اندازه کافی برای دفاع از خود در برابر روسیه به اوکراین کمک نکنیم، چه اتفاقی خواهد افتاد. در اینجا دو احتمال وجود دارد. اولین مورد این است که ناتو به دخالت مستقیم کشیده خواهد شد. اگر نیروی انسانی اوکراین بیش از حد کاهش یابد، ممکن است جنگجویان ماهر اوکراینی به اقتصاد رفتاری چیست ؟ اندازه کافی دوام نیاورند و ارائه تسلیحات ناتو باید توسط پرسنل ناتو عملیاتی شوند؛ با این فرض که غرب بهطور کامل تسلیم نشود. در این مورد احتمال تشدید تنش بسیار بیشتر از این است که اوکراین سریعتر مسلح شود.
احتمال دوم این است که روسیه اوکراین را بگیرد. این امر پوتین را در موقعیت قویتری قرار میدهد و زمین، تولید صنعتی و منابع طبیعی اوکراین (از جمله غذا و انرژی) در دست روسیه است. باورهای پوتین در این شاخه از درخت بازی چگونه خواهد بود؟ اگر به روسیه اجازه دهیم اوکراین را تصاحب کند، آیا پوتین جرأت مییابد تا بیشتر گسترش یابد، مثلا تلاش کند به لیتوانی حمله کند؟ آیا او انتظار دارد که تهدیدهای او مبنی بر تشدید تنش هستهای همچنان دست بالا را به او میدهد. حتی اگر پوتین اشتباه کند که میتواند به فتح سرزمینهای روسیه باستان ادامه دهد، اجازه سقوط اوکراین، به او دلیل زیادی برای داشتن چنین باورهای نادرستی میدهد - و اروپا را در معرض خطر تداوم درگیریها قرار میدهد. اقدامات کشورهای بالتیک، از ارائه تسلیحات به اوکراین گرفته تا موضع لیتوانی درباره کالینینگراد، باورهای آنها را در این مورد آشکار میکند. آنها میدانند که در صورت سقوط اوکراین از امنیت دور خواهند بود. برای جلوگیری از سناریوهای کابوسآمیز زمستان آینده و پس از آن، اتحاد باید از هم اکنون برای تقویت دفاع اوکراین اقدام کند. تنها زمانی که پوتین هیچ امیدی به پیروزی در اوکراین نداشته باشد، صلح در اروپا همیشه امن خواهد بود.
اصلی ترین نشانه عشق واقعی چیست؟
عشق واقعی برای هر یک از ما تعریف خاص و ویژهای دارد. برخی آن را عشقی لیلیومجنونوار میبینند و برخی دیگر معتقدند چنین عشقهایی فقط در قصه پریان وجود دارد و در دنیای حقیقی چنین عشقی پیدا نخواهد شد.
به گزارش سایت طلا، عشق واقعی برای هر یک از ما تعریف خاص و ویژهای دارد. برخی آن را عشقی لیلیومجنونوار میبینند و برخی دیگر معتقدند چنین عشقهایی فقط در قصه پریان وجود دارد و در دنیای حقیقی چنین عشقی پیدا نخواهد شد.
عشق واقعی چیست و چه علائمی دارد؟
واقعیت این است که عشق واقعی، وسعت بخشیدن به طبیعت واقعی هر شخص است: یعنی هر آنچه که هستیم و جذب میکنیم. حتی در سایر روابط انسانی نیز ما جذب کسانی میشویم که بازتاب و انعکاسی از خود را در آنها میبینیم. پس اگر بهدنبال عشقی واقعی هستیم، باید ویژگیها و مشخصاتی را از خود بروز بدهیم که آنها را از یارمان خواهان هستیم. با ما همراه باشید تا بیشتر از ویژگیهای عشق واقعی برایتان بگوییم.
۱. جذابیت جاویدان
وقتی حقیقتا عاشق کسی هستیم، لحظات پرعشق و عاطفه در عادیترین شرایط و موقعیتها نیز همراهمان خواهند بود. هیچوقت لازم نیست برای بروز و بهوجود آمدن عشق و محبت تلاش به خرج بدهیم. همهچیز در رابطه به همان شکلی که هست، مفرح و جالب جلوه میکند.
وقتی چنین عشقی را تجربه میکنیم، نیازی نیست که از خود واقعیمان دور بشویم تا طرف مقابل را راضی و خشنود کنیم، بلکه سادهترین کارهای دونفره نیز سرشار از عشق میشوند و هیچ خبری از اجبار و زحمت برای متقاعد کردن یکدیگر وجود نخواهد داشت.
۲. احترام متقابل
یکی از مهمترین عوامل در حفظ پایداری عشق، احترام متقابل است. احترام متقابل یعنی ایجاد فضا و شرایط لازم برای رشد فردی هر یک از طرفین و حفظ حریمها و مرزهایی مشخص. این مرزهای مشخص و حریمها به انتخاب و روش شما وابستهاند.
۳. پذیرش
وقتی عاشق کسی میشویم، او را با تمام خوبیها و بدیهایش میخواهیم. دیدمان تغییر میکند و گستردهتر میشود و چیزهایی را میبینیم و میفهمیم که بهشکل عادی قادر به تجربه آنها نیستیم. عشق واقعی، ما و شیوه تفکرمان را تغییر میدهد. عشق به همه تفاوتها، هماهنگی و زیبایی میبخشد. هیچ قضاوتی در روابط عاشقانه وجود ندارد و دروازههای قلب در دریافت و پذیرش چیزهای تازه به همان شکلی که هستند، بدون هیچ تغییر و اجباری گشوده و باز است.
۴. ازخودگذشتگی
تنها زمانی میتوانیم عشقی واقعی را تجربه کنیم که چیزی برای بخشیدن و ارائه از گنجینه قلب و ذهن به دیگری داشته باشیم. اگر میخواهیم عشق دریافت کنیم، باید در مقابل عشق بدهیم. عشق واقعی فرسنگها با ارضای تمایلات خودخواهانه فرق دارد و در عوض بهمعنای کار کردن روی هدفی مشترک و چشماندازی همسو است. فردی عاشق به همان اندازه به نیازهای معشوقش توجه دارد که نیازهای خود را مهم میشمارد.
۵. اعتماد
آنقدر بدیهی است که لزومی به یادآوری آن وجود ندارد؛ همه میدانیم که اعتماد، سنگ بنای اصلی روابط عاشقانه است. اعتماد به طرف مقابل خیلی مهم است اما از آن مهمتر، اعتمادی است که نسبت به خود داریم. عشق واقعی بدون ایجاد ترس و حالتی تدافعی ما را آسیبپذیر میکند. پس باید عنصری جدید رابطه را از این آسیبپذیری در امان نگه دارد: اعتماد.
وفاداری در رابطه نهتنها باعث ایجاد ثبات عاطفی است، بلکه سطح صمیمیت و نزدیکی رابطه را نیز افزایش میدهد. وقتی ۲ فرد در کنار هم با عشق و همدلی زندگی میکنند، ترسی از آسیب دیدن و ناراحتی وجود نخواهد داشت. با وحدت و یکیشدن، عشق مجال رشد مییابد و با گذر زمان قوام و استحکامش دوچندان میشود.
۶. شفابخشی
عشق شفابخش است و ترسها را از بین میبرد. عشق واقعی باعث میشود تا احساس امنیت و آرامش داشته باشیم. فرقی نمیکند کجا هستیم و چه میکنیم، سایهبان عشق، همچنان ما را حفاظت خواهد کرد. در چنین عشقی خبری از آزاردیدن و اذیت شدن نیست، زیرا ریشه خودخواهی در آن سست است. عشق میتواند زخمها و دردهای گذشته را التیام ببخشد و ما را در مسیر روبهرو پرتوان و قوی سازد. به کمک آن، جرئت دوباره دوست داشتن را پیدا میکنیم.
۷. رشد
عشقی واقعی موجبات رشد فردی و معنوی را فراهم میکند. همچنین فرایندی است طبیعی که برای آزادی و شادمانی ما ضرورت دارد. همهچیز برای بقا نیازمند رشد است: گیاه، حیوان و هر جنبنده و سلولی که روی این کره خاکی قرار گرفته است. عشق واقعی تنها موجب تقویت آزادی و شادمانی نیست، بلکه بر تمام ابعاد زندگی مانند زندگی کاری نیز تأثیرات مثبت دارد. تجربه عشقی به این شیرینی باعث رضایت و شادی است و بدون ترس و مقاومت پیش میرود.
۸. همراهی
همه ما بهعنوان انسان، نیاز به زندگی اجتماعی و همراهی با دیگران داریم. وقتی حرف از عشق میشود نیز بهدنبال کسی هستیم که در سردی و گرمی روزگار همراهیمان کند. ما نیازمند کسی هستیم که ماجراهای زندگیمان را با او تجربه کنیم: کسی که با او به سفر برویم، رازهایمان را برایش بگوییم، دربارهی جهان و اتفاقاتش باهم حرف بزنیم، باهم شوخی کنیم و در کنار هم پیر بشویم. عاشقی یعنی توجه به کسی که میخواهیم و دوست داریم. عشق واقعی یعنی شادی روزهای خوش و باهم گریستن در بدحالیها.
۹. ارتباط
بیشتر افراد در نشان دادن عشق و محبت به عزیزان خود دچار مشکل هستند. چیزی که مانع این عشقورزی میشود، غرور و خودخواهی آنهاست. خودخواهی لزوما از مصادیق و نشانههای نخوت و غرور نیست، بلکه گاهی بهمعنای نداشتن اطمینان به خود و احساسات است. وقتی واژههایی که در ذهن داریم پرمعنا و واقعی هستند، بر زبان راندن آنها کار دشواری نخواهد بود. یکی دیگر از سنگ بناهای عشق واقعی، درک متقابل است.
وقتی از اعماق قلبمان حرف میزنیم و احساساتی صادقانه و حقیقی داریم، شجاعت و بخشندگیمان را نشان میدهیم. در رابطهای عاشقانه شجاعت و بخشش بهراحتی شناسایی میشوند. رابطهای عاشقانه به دو طرف اجازه میدهد که همدیگر را محرم خود بدانند و در حریمی که برایشان خصوصی و مقدس است، هیچکس جز یار اجازه ورود ندارد.
۱۰. کار تیمی
عشقوعاشقی هم نوعی کار تیمی است دیگر. در دنیای عاشقی باید گاهیاوقات اوضاع را مدیریت و کنترل کنید و گاهی نیز عقب بایستید و به یارتان اعتماد کنید؛ این یعنی کاری که در تیم اتفاق میافتد. دو یار عاشق مانند اعضای تیم، مکملی برای نقاط ضعف یکدیگر هستند و باعث تقویت نقاط قوت هم میشوند. در رابطه عاشقانه باید بدانیم که چه موقع سکوت کنیم و چه زمانی حرف بزنیم. چنین همکاری و همراهی از سوی دو یار عاشق منجر به شکلگیری رابطهای تخریبناپذیر و منحصربهفرد میشود. در این صورت اهداف زوج یکپارچه میشود و برای رسیدن به این اهداف مشترک تلاشی همسو شکل میگیرد.
۱۱. شجاعت
عشق واقعی یعنی نهراسیدن. در عشقی خالص، ترس از تعهد، خطا کردن یا آسیب زدن به دیگری جایی ندارد. رخنه ترس در رابطه، آن را ناامیدوارکننده و پیچیده میسازد. اگر عاشق باشیم خودبهخود میدانیم که چه باید کنیم و بیباکانه مسیر علاقهمندی را تا انتها خواهیم پیمود.
۱۲. قداست
عشق واقعی مقدس است، خودخواهیها را میزداید و ما را به خودمان نزدیکتر میکند. با عاشقی، ترس و وابستگیهای بیمورد به محاق میروند و آزادی به ارمغان میآید. عشق یعنی بخشش. وقتی عاشقیم به خدا و خودِ خودِ حقیقیمان هم نزدیکتر هستیم.
عشقی واقعی زمانی حاصل میشود که خود را پیدا میکنیم. زمانی هم سروکله آن پیدا میشود که انتظارش را نداریم. چون عشق قابل برنامهریزی نیست. بدیهی است که عشق با اجبار و اصرار ایجاد نمیشود و درست زمانی با آن مواجه میشویم که از زندگی شخصیمان راضی هستیم و خود را همانطور که هستیم دوست داریم و پذیرفتهایم. در واقع، زمانی امکان عاشقی مییابیم که باور کنیم جذاب هستیم و قابلیت پذیرش عشق را داریم.
حتما شما هم باور دارید که بنیان جهان هستی بر پایههای عشق بنا شده است. آیا چنین عبارتی حقیقت دارد؟ شاید در کلام همه متفقالقول به آن باور داشته باشیم اما خیلی از ما عشق را بهدرستی نمیشناسیم و آن را با مالکیت و حسادت اشتباه میگیریم.
۱۳. عشق یعنی خداحافظی با انتظارات
همه ما دوست داریم که دیگران رفتاری مطابق میلمان داشته باشند و گرم و مهربان یا مثلا دوستانهتر، هوشمندانهتر یا مشتاقتر با ما برخورد کنند. همه اینها یعنی انتظارات ریز و درشتی که از دیگران داریم. انتظارات برای پذیرش عشق لازم است اما کافی نیست. کفایت در عشق واقعی بهمعنای پذیرش اوضاع به همان شکل واقعی خود است. در آن باید با انتظارات و اگرها و مگرها خداحافظی کرد.
۱۴. قربانی و مقصر در عشق واقعی جایی ندارند
در عاشقی خبری از مجازات و انتقام نیست. وقتی عاشقیم، یارمان را گناهکار نمیبینیم. عشق یعنی همراهی و باهم بودن و البته مسئولیت پذیری. در دنیای عاشقی بخشش نقشی کلیدی دارد، یعنی از خطای هم میگذریم و میگذاریم که مسیرمان در جاده یکیشدن پیش برود. فرد عاشق هیچگاه، برداشتهای شخصی از وقایع ندارد.
۱۵. در عاشقی باید گذشت
عشق بهمعنای مالکیت نیست. اگر احساس میکنید که عشق را یافتهاید نباید نگران از دست رفتن آن باشید. امتحان کنید. بگذارید که عشق آزاد و رها باشد. اگر در این رهایی بازگشتی در کار نباشد، یعنی عشق شما، حقیقی نبوده است اما اگر خودبهخود از هر سو و مسیری دومرتبه به سمتتان بازگشت، شک نکنید که عشقتان واقعیِ واقعی است. با اقتصاد رفتاری چیست ؟ چیدن پرهای عشق و اسیر کردن آن در قفس نمیتوانید حفظش کنید. تنها زمانی میتوانید با عشق یگانه بشوید که خود به دنبال آزادی و حقیقت آن باشید.
۱۶. عشق اسارت نیست
گاهی ما کسانی را عاشقانه دوست داریم اما لزوما قادر به زندگی در کنارشان و هماهنگی با آنها نیستیم. شاید حتی ادامه مسیر با آنها بهخاطر رفتارها و بیتوجهیشان به احساساتمان نوعی محدودیت و آزار نیز بهحساب بیاید. در این صورت عشقورزی با شرایط پیشآمده منافاتی ندارد. میتوان همچنان عشق ورزید بیآنکه در اسارت همراهی اجباری اذیت شد. لزومی ندارد که افراد در چنین شرایطی به هر قیمت، کنار هم بمانند. حفظ این رابطه از دور ارزشمندتر خواهد بود.
۱۷. عشق و حسادت یکی نیستند
همانطور که مالکیت در عشق جایی ندارد، حسادت نیز در عشقورزی کاملا بیمعنا است. گاهی فکر میکنیم اگر حسادت به خرج ندهیم، بهاندازه کافی یارمان را دوست نداریم. در حالیکه عشق واقعی چنان کیفیتی دارد که با اعتماد گره خورده است. پس وقتی طرف مقابل راضی و خوشحال باشد، این رضایت و شادی به دیگری نیز منتقل میشود.
۱۸. عشق و ترس باهم غریبهاند
عشق به همراهی تفاهم، شادی، رضایت و همراهی در یک صف میایستد، اما در صف مقابل آنها احساساتی مبتنی بر ترس قرار دارد مانند: نفرت، حرص، حسادت و احساس ناامنی.
۱۹. عشق نیاز نیست، خواستن است
چیزی که بزرگترها دوست دارند به کودکان یاد بدهند این است: نیازها و خواستهها باهم فرق دارند. پایه و اساس نیاز در ترس قرار دارد. مثلا وقتی احساس کنیم که بدون دیگری نمیتوانیم زندگی کنیم یعنی به او نیاز داریم. ترس مخالف عشق است. اما وقتی کسی را با تمام وجود میخواهیم و دوست داریم به او آزادی میدهیم و گرهخوردنی آزاردهنده در کار نیست. این عشق میتواند مانند کبوتری رها تا هر جای آسمان که خواست اوج بگیرد.
۲۰. عشق تنها نمود حسی ندارد، عمل هم لازم است
آدمی به احساسات عمیق خود عادت میکند؛ بهویژه وقتی حس خوبی از آنها میگیرد. وقتی عاشق میشویم، دوست داریم تا ابد این حسوحال را برای خود نگه داریم، اما بعد از مدتی احساسات عاشقانه دچار تکرار میشوند. اینجاست که باید دستبهکار شد. نباید با فرض اینکه طرف مقابل میداند که دوستش داریم، از نو کردن رابطه و افزودن شوق و حس زیبای سابق غافل بشویم. باید از رابطهی عاشقانهمان مراقبت کنیم تا دچار سستی و رخوت نشود.
۲۱. عشق شرط و شروط نمیپذیرد
عشق بی قید و شرط یعنی هیچ مرز و محدودیتی نباید وارد رابطه بشود. بیشرط عشقورزیدن دشوار است و بسیاری از ما در آن خوب عمل نمیکنیم. اما اگر حقیقتا عاشق کسی باشیم، سعی نخواهیم کرد که او را تغییر بدهیم و شرط و شروطی برایش قائل بشویم.
۲۲. در عشق، نیازهای دیگری همسطح یا بالاتر از نیازهای ماست
همهی ما ذاتا برای بقا و راحتی خود درجاتی از خودخواهی داریم اما در رابطهی عاشقانه چنین رفتار و احساسی نیست. اگر در رابطهی خود با دیگری، نیازهای طرف مقابل را در اولویت یا حداقل همسطح با نیازهای خودمان قرار ندهیم، حس نفرت میانمان بهوجود میآید. در عشقی واقعی، افراد بهدنبال شادی هم هستند و نهایت تلاش خود را برای اینکه یارشان احساس ارزشمندی کند، بهخرج میدهند.
۲۳. عشق بالاترین احساس پویایی و زندگی است
علم ثابت کرده است که درجات پویایی احساسات مختلفی چون عشق و ترس متفاوت است. علم میتواند این پویایی و نوسان احساسی را دقیقا اندازهگیری کند. نوسانات احساسی در حالت عاشقی بسیار سریع و پرجنبوجوش هستند. در حالیکه احساس ترس و مشتقات آن مانند حسادت، تملکخواهی، نفرت، حرص و… نوسانات و پویایی بسیار کندی دارند. وقتی بیقید و شرط و واقعی عشق میورزیم، ترسی به سراغمان نمیآید. پویایی عشق باعث میشود تا همواره حسوحال خوبی داشته باشیم.
۲۴. عشق نیازمند توجه است
عشق با بیتوجهی همخوانی ندارد. در دنیای عاشقی دو فرد باهم آمیخته میشوند، اما گاهی این نزدیکی سوءتفاهم ایجاد میکند و دو طرف فکر میکنند که دیگر نیازی نیست علاقهی خود را به هم ابراز کنند. عشق واقعی نیازمند توجه به یکدیگر است. این ابراز علاقه و توجه باید واقعی و متداوم باشد و حالت وظیفه به خود نگیرد.
۲۵. عشق تفاوتها را درک میکند و میپذیرد
همهی ما با یکدیگر تفاوت داریم. حتی دوقلوهای همسان نیز مشابه هم نیستند و تجارب و چشماندازی متفاوت از یکدیگر دارند. عشق حقیقی هم بهمعنای پذیرفتن یکدیگر به رغم تفاوتها و اختلافنظرهاست.
۲۶. شیوه ابراز و پذیرش عشق متفاوت است
همه ما به یک شکل عاشق نمیشویم. هر کس به روش خود عاشقی میکند. برخی در قالب کلمات، بعضیها با خدمت و یاری رساندن به هم عشق را ابراز و تجربه میکنند. باهم وقت گذراندن، هدیه دادن و نوازش نیز از سایر روشهای پذیرش و ابراز عشق است. باید بدانیم که هرکس شیوهای دارد و باید زبان عشقورزی را در فرد موردعلاقهمان پیدا کنیم. در این صورت بهتر میتوانیم باهم ارتباط برقرار کنیم و عاشقیمان را جشن بگیریم.
۲۷. عشق توأم با احساسات خوشایند است
نباید داشتن رابطه با دیگری را لزوما عشق بخوانیم. اگر رابطه ما همراه با حسادت، تملکخواهی، جنگ و جدلهای پیاپی، سوءاستفاده (کلامی، عاطفی، جسم) است، باید گفت که نام این رابطه بههیچوجه عشق نیست. دوباره گوشزد میکنیم که عشق با احساسات مشتق از ترس همسویی ندارد.
۲۸. عشق بهمعنای همدلی است
وقتی عاشق میشویم قادر هستیم تا از نقطهنظر عشقمان به دنیا نگاه کنیم. عشق با نوعی همراهی و همدلی عمیق همراه است. دو عاشق دوست ندارند که یکدیگر را در عذاب ببینند. ناراحتی یکی برای دیگری نیز آزاردهنده و دردناک است. آنها دوست دارند که هم را خوشحال کنند و احساسات خوب برای هم بهوجود بیاورند. به احساسات هم توجه و به هم احساس ارزشمندی القا کنند.
یادمان باشد که عشق یعنی شادی، تفاهم و احساسات خوشایند. هر چیز به غیر از اینها عشق نیست. اگر هریک از ما دیگری را بهاندازهی خود دوست بدارد، دنیا مکان زیباتری برای زیستن خواهد شد. عشق یعنی حال من و شما خوب است.
ادعای بادامچیان علیه کرباسچی/ تفکرات بهنود را تبلیغ میکند/ تاجزاده آمریکایی حرف میزند
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی با بیان اینکه جریان اصلاحات میداند که جرم «تاجزاده» چیست، گفت: او به گونهای حرف میزند که انگار یک روزنامهنگار آمریکایی است.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از مهر، اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی، تحلیلی از روند رفتاری اصلاحات و دستگیری اخیر «مصطفی تاجزاده» ارائه داد و گفت: وقتی که دستگاه قضائی «مصطفی تاجزاده» را دستگیر میکند، قطعاً از لحاظ قانونی به آن رسیدگی خواهد شد و اگر کاری کرده باشد محاکمه میشود. دلیلی ندارد که یک جریان سیاسی بخواهد با این حرکت دستگاه قضا مقابله و جدل کند.
وی اضافه کرد: همه مردم میدانند که جرم «تاجزاده» چیست، جریان اصلاحات هم میدانند که چه جرمی دارد. جرم او این است که به جای همراه شدن با مردمی که شهید دادهاند، به گونهای حرف میزند که انگار یک روزنامهنگار آمریکایی طرفدار «بایدن» رئیسجمهور آمریکا است. همسر این آقا هم ویدئویی ضبط کرده، جملات تهدیدآمیز میگوید و مانند یک کودک لجباز عمل میکند. این حرفها وضعیت را برای تاجزاده بدتر میکند.
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی با بیان اینکه امروز اصلاحطلبان در مسیر بدعاقبتی قدم برمیدارند؛ تصریح کرد: یک مجموعهای در انتخابات شکست خورده و مردم به آنها رأی ندادند، این یعنی آنها باید بروند علت این اتفاق و رفتارهای گذشته خویش را بررسی کنند تا بتوانند آن را اصلاح کنند؛ اما متأسفانه این کار را نمیکنند. نشریات اصلاحطلبان شروع به سیاهنمایی و ناامیدی کردهاند. این به نوعی تحریک اعتراضات است.
برخی روزنامههای اصلاحطلب مقلد آمریکاییها هستند
بادامچیان با ذکر مثالی از روزنامه «شرق» خاطرنشان کرد: شما متن تنظیم شده روزنامه «شرق» درباره راهپیمایی غدیر را ببینید اقتصاد رفتاری چیست ؟ که اصلاً به حضور خودجوش مردم اشاره نشده است یا در سرمقالهای نوشته بود «سفر بایدن بسیار موفقیتآمیز بوده و توانسته به اهداف خویش برسد، برنده بزرگ سفر بایدن، بن سلمان است که پای خود را برای پادشاهی محکم میکند.» این روزنامه از کسی مینویسد که در کشتار مردم یمن، قتل خاشقچی و خیلی از موارد دیگر دخیل است. روزنامههای آمریکایی طرفدار «بایدن» هم همینگونه مینویسند.
وی اضافه کرد: در اولین شماره از روزنامه «هممیهن» با مدیر مسئولی «غلامحسین کرباسچی» هم مشاهده میکنید که با مصاحبه از «مسعود بهنود»، تفکرات او را تبلیغ میکند. بهنود کسی است که یک پرونده بسیار آلودهای در برنامه تلویزیونی رویدادهای هفته مربوط به حکومت طاغوتی پهلوی داشت و اکنون هم در «بی بی سی» کار میکند.
ناراحتی اصلاحطلبان از سفر «پوتین» به ایران
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی ضمن اشاره به اینکه در مقوله حجاب، اصلاحطلبان طرفدار خط آمریکا در ایران هستند؛ گفت: آمریکاییها دنبال ترویج بیحجابی در ایران هستند و این جریان هم مدام حجاب اجباری را مطرح میکنند. در اتوبوسی دعوا میشود و آنها این عکس و فیلم را انتشار میدهند. میخواهم دوستانه به جریان اصلاحطلبی تذکر بدهم که با اتفاقات، قانونی برخورد کنند و در چارچوب انقلاب قرار بگیرند؛ چون برایشان واقعاً متاسف شدم. آنها دارند راهی را میروند که خیلی از سازمانها در گذشته رفتند و اکنون همه به بنبست رسیدهاند.
بادامچیان گفت: مردم میبینند که شما اصلاحطلبان از جشن بزرگ غدیر خوشحال نمیشوید یا حضور «پوتین» و «اردوغان» در تهران که موجب تقویت قدرت منطقهای ایران است را منفی میخوانید. مردم شما را شناختهاند.