تله های ذهنی در سرمایه گذاری

مراقب تله های سرمایه گذاری باشید
روانشناسی انسان ها غول بی شاخ و دمی است و سرمایه گذارها به اندازه نفر بغل دستی ممکن است قربانی ضعف ذاتی خود شوند؛ اما این هزینه بیشتری برایشان در بر خواهد داشت. آگاهی از این تله های روانشناسی، قدم اول برای کنار گذاشتن آن هاست.
اینکه تصور کنیم سرمایه گذاران موجودات کاملاً منطقی هستند و همه تصمیمات مالی خود را صرفاً بر اساس منطق و تفکر می گیرند، تصور جالبی است.
به گزارش پایگاه خبری بازار سرمایه(سنا)، حقیقت این است که در هنگامی که تصمیم می گیریم پول خود را کجا سرمایه گذاری کنیم، احساسات نقش پررنگی ایفا میکنند و به همین دلیل توجه به روانشناسی سرمایه گذاری بسیار مهم است .
بر اساس جدیدترین گزارش روانشناسی سرمایه گذاری گروه مالی BMO از هر سه نفر سرمایه گذار تنها یک نفر به طور کامل به تجزیه و تحلیل سهام تکیه دارد و فقط ۲۸ درصد از سرمایه گذاران توانایی غلبه بر احساساتشان را دارند. برای آن هایی که راه را برای احساسات خود باز میکنند تا بر تصمیمگیری هایشان اثر بگذارد خوش بینی، پیش بینی و اعتماد به نفس احساساتی هستند که به طور معمول برای آن ها پیش می آید .
به طور کلی، مجموعه ای شناخته شده از تله های مربوط به روانشناسی سرمایه گذاری، سرمایه گذاران را تشویق میکنند تا منطق خود را به زباله دانی بیندازند. از ویژگی های شخصیتی یک فرد گرفته تا خستگی، تأثیر آب و هوا و احساسات برای سرمایه گذاران نوسانات زیادی ایجاد میکنند. آن هم درست زمانی که می خواهند راجع به پولشان تصمیم گیری عاقلانه ای داشته باشند .
ما در اینجا به پنج مورد از اصلی ترین موانع احساسی که ممکن است منطق شما را از زمین بازی خارج کند اشاره و توصیه هایی می کنیم که چگونه آن را در زمین بازی نگه دارید :
اولین تله روانشناسی سرمایه گذاری: سوگیری نسبت به اتفاقات اخیر
سوگیری نسبت به اتفاقاتی که اخیراً رخ داده تله های ذهنی در سرمایه گذاری یکی از اصلی ترین منابع تأثیرگذار خارجی است که روی انتخاب های ما اثرگذار است. هر چیزی که به تازگی توجه ما را به خود جلب کرده در هر صورت به طور طبیعی در ذهن ما ماندگار می شود. حتی اگر به صورت اتفاقی یک بار رخ داده باشد، ما خودمان را متقاعد می کنیم که احتمال دارد دوباره رخ دهد .
این روش در سرمایه گذاری که با عنوان “تعقیب بازده ” یا Chasing returns شناخته می شود، به این موضوع اشاره دارد که عمده سرمایه گذاران در کوتاه مدت، سهامی را که عملکرد ضعیفی دارند رها می کنند و به دنبال سهامی می روند که اخیراً عملکرد درخشانی داشته است. این رویکرد کوتاه مدت در بازار سهام ممکن است باعث شود سرمایه گذاران سهام فعلی خود را ارزان بفروشند و سهام دیگر را گران بخرند و بعد از گذشت مدت زمانی نتایج معکوس شود .
پس همیشه قبل از اینکه هیجان زده برای خرید سهام شرکتی اقدام کنید به این فکر کنید که آیا موفقیت های اخیر سهام شرکت باعث این تصمیم شما شده یا عملکرد بلند مدت آن؟
دومین تله روانشناسی سرمایه گذاری: زیان گریزی نزدیک بینانه
زیان گریزی نوعی بیماری است که مدت ها توسط روانشناسان حوزه تحریک رفتار مورد بررسی بوده است. این پدیده به کوته نظری اشاره دارد و سرمایه گذاران را وادار می کند تا سهامی را که زیان ده بودهاند، برای سالیان متمادی نگه داشته و نفروشند. به این امید که آنچه را از دست دادهاند مجدداً به دست آورند. این رفتار پیامدهای ناگواری داشته و موجب افت بازده سبد سرمایه گذاری شما می شود .
از طرفی زیان گریزی می تواند سرمایه گذاران را تحریک کند تا سهام سودده خود را بسیار زود به فروش برسانند، چرا که ترس دارند سودشان را از دست بدهند . این رفتار پتانسیل کسب سود را کاهش می دهد. ضمن اینکه افزایش دفعات معامله را به دنبال دارد که این عاملی در پایین آمدن بازده سرمایه گذاری به دلیل افزایش هزینه معاملات است .
سومین تله روانشناسی سرمایه گذاری: اطمینان بیش از حد یا فرا اعتمادی
همان قدر که مادرتان ممکن است به شما چیزی قبولانده باشد مثلاً خوش تیپ ترین یا زیباترین فرد روی کره زمین هستید که حقیقت ندارد، احتمالاً فکر می کنید که خودتان هم یک استعداد درخشان سرمایه گذاری هستید، اما نیستید. انتقال بی ملاحظه پول از حساب های بانکی به حساب کارگزاری و خرید و فروش سهامی که تحت تأثیر همین طرز تفکر بی جا و غلط است (تحقیقات نشان می دهد که مردان در دست بالا گرفتن توانایی های خود مستعدتر از زنان هستند) منجر به زیان های بزرگی می شود .
اگر دوست دارید در بورس رفتاری عاقلانه داشته باشید باید یک ارزیابی واقع گرایانه از دانش و توانایی های شخصی خود در مورد سرمایه گذاری در بورس داشته باشید. به عبارتی باید به این سؤال پاسخ دهید که آیا می توانید تصمیمات استوار و فکر شده ای بر اساس تحقیقات قبلی داشته باشید؟
و اگر شما هنوز تلاش می کنید تا در آسمان بلند اعتماد به نفستان پرواز کنید، یک اتفاق بد را در موقعیتتان ایجاد می کنید. از خودتان بپرسید که اگر شما همه چیز را ببازید، چگونه نجات پیدا خواهید کرد؟
چهارمین تله روانشناسی سرمایه گذاری: رفتار گله ای در بازار بورس
تصمیم بزرگی است که بخواهید در خلاف جهت آب شنا کنید اما بعضی وقت ها باید این کار را بکنید. به منظور جلوگیری از رخداد اتفاقات مشابه برای شما، نیاز است که روی دیدگاه های خودتان تمرکز کنید. مطالعه و تحقیق کنید، موقعیت بینظیر سرمایه گذاری خودتان را در نظر بگیرید و نسبت به منابع جدید اطلاعات انعطاف پذیر باشید. بدون توجه به اینکه چقدر ممکن است در انجام این کار تنها باشید .
توجه کنید که بسیاری از فعالان بازار بورس هیچ دانشی برای انتخاب و خرید سهام ندارند و صرفاً دنباله رو کسانی هستند که در کانال ها و گروه های بورسی به اسم ارائه سیگنال خرید، سهام بنجل خود را با سود می فروشند .
پنجمین تله روانشناسی سرمایه گذاری: استدلال غلطی که هزینه اش غرق شدن بیشتر است
وقتیکه یک تصمیم بد گرفته اید، در انگیزه های دفاع از خودتان یک نکته اساسی و اولیه وجود دارد. سرمایه گذارانی که به اشتباه اقدام به خرید یک دارایی بد کرده اند، به جای بی خیال شدن، با استدلال هایی غلط به ماهی گیری ادامه می دهند، با این تصور که دریا ناگهان پر از ماهی خواهد شد؛ اما اگرچه اعتراف به تصمیم غلط سخت و ناراحت کننده است، برای جلوگیری از ناراحتی های بیشتر، اگر سهام شما در حال غرق شدن است، باید آن را رها کنید قبل از اینکه خودتان هم تله های ذهنی در سرمایه گذاری غرق شوید !
تفکر غلط پشت ایده غرق شدن این است که مردم سعی می کنند از زیان خود جلوگیری کنند، به این خاطر است که اقرار به اشتباه برای آن ها به شدت سخت است؛ اما به خاطر داشته باشید که حفظ یک تعهد احساسی به یک سرمایه گذاری بد هرگز هوشمندانه نیست. به جای آن، این را در نظر بگیرید که پولی که شما در این اقدام ریسکی از دست می دهید ممکن است در یک فرصت سودمندتر به کارتان بیاید .
روانشناسی انسان ها غول بی شاخ و دمی است و سرمایه گذارها به اندازه نفر بغل دستی ممکن است قربانی ضعف ذاتی خود شوند؛ اما این هزینه بیشتری برایشان در بر خواهد داشت. آگاهی از این تله های روانشناسی، قدم اول برای کنار گذاشتن آن هاست .
۵ تله سرمایهگذاری در بورس
اینکه تصور کنیم سرمایهگذاران موجودات کاملا منطقی هستند و همه تصمیمات مالی خود را صرفا بر اساس منطق و تفکر میگیرند، تصور جالبی است. به گزارش سنا، حقیقت این است که هنگامی که تصمیم میگیریم پول خود را کجا سرمایهگذاری کنیم، احساسات نقش پررنگی ایفا میکنند و به همین دلیل توجه به روانشناسی سرمایهگذاری بسیار مهم است. بر اساس جدیدترین گزارش روانشناسی سرمایهگذاری گروه مالی BMO از هر سه سرمایهگذار تنها یک نفر بهطور کامل به تجزیه و تحلیل سهام تکیه دارد و فقط ۲۸ درصد از سرمایهگذاران توانایی غلبه بر احساساتشان را دارند. برای آنهایی که راه را برای احساسات خود باز میکنند تا بر تصمیمگیریهایشان اثر بگذارد خوشبینی، پیشبینی و اعتماد به نفس احساساتی هستند که بهطور معمول برای آنها پیش میآید. بهطور کلی، مجموعهای شناخته شده از تلههای مربوط به روانشناسی سرمایهگذاری، سرمایهگذاران را تشویق میکنند تا منطق خود را به زبالهدانی بیندازند. از ویژگیهای شخصیتی یک فرد گرفته تا خستگی، تاثیر آب و هوا و احساسات برای سرمایهگذاران نوسانات زیادی ایجاد میکنند آن هم درست زمانی که میخواهند راجع به پولشان تصمیمگیری عاقلانهای داشته باشند. ما در اینجا به پنج مورد از اصلیترین موانع احساسی که ممکن است منطق شما را از زمین بازی خارج کند اشاره و توصیههایی میکنیم که چگونه آن را در زمین بازی نگه دارید.
سوگیری نسبت به اتفاقات
سوگیری نسبت به اتفاقاتی که اخیرا رخ داده یکی از اصلیترین منابع تاثیرگذار خارجی است که روی انتخابهای ما اثرگذار است. هر چیزی که به تازگی توجه ما را به خود جلب کرده در هر صورت بهطور طبیعی در ذهن ما ماندگار میشود. حتی اگر به صورت اتفاقی یک بار رخ داده باشد، ما خودمان را متقاعد میکنیم که احتمال دارد دوباره رخ دهد. این روش در سرمایهگذاری که با عنوان «تعقیب بازده» یا Chasing returns شناخته میشود، به این موضوع اشاره دارد که عمده سرمایهگذاران در کوتاهمدت، سهامی را که عملکرد ضعیفی دارند رها میکنند و به دنبال سهامی میروند که اخیرا عملکرد درخشانی داشته است. این رویکرد کوتاهمدت در بازار سهام ممکن است باعث شود سرمایهگذاران سهام فعلی خود را تله های ذهنی در سرمایه گذاری ارزان بفروشند و سهام دیگر را گران بخرند و بعد از گذشت مدت زمانی نتایج معکوس شود. پس همیشه قبل از اینکه هیجانزده برای خرید سهام شرکتی اقدام کنید به این فکر کنید که آیا موفقیتهای اخیر سهام شرکت باعث این تصمیم شما شده یا عملکرد بلندمدت آن؟
زیانگریزی نزدیکبینانه
زیان گریزی نوعی بیماری است که مدتها توسط روانشناسان حوزه تحریک رفتار مورد بررسی بوده است. این پدیده به کوتهنظری اشاره دارد و سرمایهگذاران را وادار میکند تا سهامی را که زیانده بودهاند، برای سالیان متمادی نگه داشته و نفروشند. به این امید که آنچه تله های ذهنی در سرمایه گذاری را از دست دادهاند مجددا به دست آورند. این رفتار پیامدهای ناگواری داشته و موجب افت بازده سبد سرمایهگذاری شما میشود. از طرفی زیانگریزی میتواند سرمایهگذاران را تحریک کند تا سهام سودده خود را بسیار زود به فروش برسانند چرا که ترس دارند سودشان را از دست بدهند. این رفتار پتانسیل کسب سود را کاهش میدهد. ضمن اینکه افزایش دفعات معامله را به دنبال دارد که این عاملی در پایین آمدن بازده سرمایهگذاری به دلیل افزایش هزینه معاملات است.
اطمینان بیش از حد یا فرااعتمادی
همان قدر که مادرتان ممکن است به شما چیزی قبولانده باشد مثلا خوشتیپترین یا زیباترین فرد روی کره زمین هستید که حقیقت ندارد، احتمالا فکر میکنید که خودتان هم یک استعداد درخشان سرمایهگذاری هستید اما نیستید. انتقال بیملاحظه پول از حسابهای بانکی به حساب کارگزاری و خرید و فروش سهامی که تحت تاثیر همین طرز تفکر بیجا و غلط است (تحقیقات نشان میدهد که مردان در دست بالا گرفتن تواناییهای خود مستعدتر از زنان هستند) منجر به زیانهای بزرگی میشود. اگر دوست دارید در بورس رفتاری عاقلانه داشته باشید باید یک ارزیابی واقعگرایانه از دانش و تواناییهای شخصی خود در مورد سرمایهگذاری در بورس داشته باشید. به عبارتی باید به این سوال پاسخ دهید که آیا میتوانید تصمیمات استوار و فکرشدهای بر اساس تحقیقات قبلی داشته باشید؟ اگر شما هنوز تلاش میکنید تا در آسمان بلند اعتماد به نفستان پرواز کنید، یک اتفاق بد را در موقعیتتان ایجاد میکنید. از خودتان بپرسید که اگر شما همه چیز را ببازید، چگونه نجات پیدا خواهید کرد؟
رفتار گله
تصمیم بزرگی است که بخواهید خلاف جهت آب شنا کنید اما بعضی وقتها باید این کار را بکنید. به منظور جلوگیری از رخ دادن اتفاقات مشابه برای شما، نیاز است که روی دیدگاههای خودتان تمرکز کنید. مطالعه و تحقیق کنید، موقعیت بینظیر سرمایهگذاری خودتان را در نظر بگیرید و نسبت به منابع جدید اطلاعات انعطافپذیر باشید بدون توجه به اینکه چقدر ممکن است در انجام این کار تنها باشید. توجه کنید که بسیاری از فعالان بازار بورس هیچ دانشی برای انتخاب و خرید سهام ندارند و صرفا دنبالهرو کسانی هستند که در کانالها و گروههای بورسی به اسم ارائه سیگنال خرید، سهام بنجل خود را با سود میفروشند.
استدلال غلط
وقتی یک تصمیم بد گرفتهاید، در انگیزههای دفاع از خودتان یک نکته اساسی و اولیه وجود دارد. سرمایهگذارانی که به اشتباه اقدام به خرید یک دارایی بد کردهاند، به جای بیخیال شدن با استدلالهایی غلط به ماهیگیری ادامه میدهند با این تصور که دریا ناگهان پر از ماهی خواهد شد اما اگرچه اعتراف به تصمیم غلط سخت و ناراحتکننده است، برای جلوگیری از ناراحتیهای بیشتر، اگر سهام شما در حال غرق شدن است، باید آن را رها کنید قبل از اینکه خودتان هم غرق شوید! تفکر غلط پشت ایده غرق شدن این است که مردم سعی میکنند از زیان خود جلوگیری کنند، به این خاطر است که اقرار به اشتباه برای آنها به شدت سخت است؛ اما به خاطر داشته باشید که حفظ یک تعهد احساسی به یک سرمایهگذاری بد هرگز هوشمندانه نیست. به جای آن، این را در نظر بگیرید که پولی که شما در این اقدام ریسکی از دست میدهید ممکن است در یک فرصت سودمندتر به کارتان بیاید. روانشناسی انسانها غول بیشاخ و دمی است و سرمایهگذارها به اندازه نفر بغل دستی ممکن است قربانی ضعف ذاتی خود شوند اما این هزینه بیشتری برایشان در بر خواهد داشت. آگاهی از این تلههای روانشناسی، قدم اول برای کنار گذاشتن آنهاست.
تسلط بر تلههای ذهنی معامله گری
اینترنت موجب تسهیل معامله گری شده و در نتیجه این کار محبوبیت زیادی را بین مردم به دست آورده است. بیشتر معامله گران بازارهای مالی، تازه کار یا غیر حرفه ای هستند که به منظور کسب سریع ثروت جذب این بازار شده اند.
بنابراین میتوان حدس زد که دارای تصورات و باورهای ذهنی اشتباهی هستند که در هنگام ترید به آنها آسیب بسیار زیادی میرساند. در ادامه به بررسی و تحلیل هر یک از این موانع ذهنی خواهیم پرداخت.
انتظارات غلط
بسیاری از تریدرهای تازه کار فکر می کنند که پول درآوردن کار بسیار راحتی است، به ویژه وقتی که با حسابهای مجازی کارگزاری ها معامله می کنند. حالا اگر در این معاملات مجازی به صورت اتفاقی سود قابل توجهی کسب کنند، نتیجه می گیرند که معامله گری کار بسیار راحتی بوده و با آن می توانند با تلاش خیلی کمی سود بالایی کسب کنند. این کسب سود باعث می شود که معامله گر بی تجربه نتیجه بگیرد که انجام ترید در بازار بهترین راه برای موفقیت و کسب ثروت است.
متاسفانه وقتی که این تریدرهای بی تجربه یک حساب معاملاتی واقعی باز کرده و با پول واقعی خود شروع به معامله می کنند، شرایط پیچیده تر می شود. بازار واقعی که حالا دیگر به هیچ وقت شبیه معاملات مجازی نیست و کاملا بی رحم هم می باشد.
معامله گری واقعی/ معامله گری مجازی
وقتی که تریدرهای تازه کار وارد معاملات واقعی می شوند، قدم در سخت ترین مرحله معامله گری، یعنی روانشناسی معامله گری ، می گذارند. به عبارت دیگر در حالی که در معاملات مجازی هیچ ریسک قابل درکی وجود ندارد، در معاملات واقعی وقتی که پول واقعی شما وارد معادله می شود، تمام تمرکز خود را بر معامله و روند قیمت از دست خواهید داد.
معمولا در معاملات مجازی در صورت ضرر، شما هیچ حس ناخوشایند قابل توجهی نخواهید داشت. این یعنی در معاملات مجازی تمام تمرکز شما بر قیمت و الگوها بوده و همیشه منتظر جهت درست قیمت خواهید ماند. چون با معاملات مجازی چیز خاصی را از دست نمی دهید، بنابراین احساسات شما هیچ تداخلی در معاملات ایجاد نخواهد کرد. متاسفانه وقتی که بخواهید با پول واقعی خود معامله کنید، سود و ضرر شما تاثیر زیادی بر رفتار شما خواهد داشت، در نتیجه عملکرد شما روال طبیعی و علمی خود را از دست خواهد داد.
احساسات می توانند بر معاملات شما حکمرانی کنند
احساسات را می توان به عنوان بدترین دشمن یک معامله گر تعریف کرد؛ چون این احساسات معمولا منجر به قضاوت غلط و نهایتا ضرر می شوند. احساسات موجب خلق چیزی می شوند که رولاند باراک در کتاب خود به آن تله ذهنی (Mindtraps) می گوید. رولاند باراک در کتاب خود با عنوان “تله های ذهنی: کلید موفقیت در معامله گری، طی 88 درس به توضیح نقص هایی مانند ترس و حرص که مانع پیشرفت معامله گران می شود، می پردازد.
حرص
حرص موجب می شود که یک معامله گر به امید سود بیشتر معامله خود را مدت زمان بیشتری نگه دارد، حتی اگر قیمت نزولی شود. این احساس عامل اصلی معاملاتی است که در آنها یک معامله با سود احتمالی بزرگ، به ضرر سنگینی تبدیل می شود.
برای خنثی کردن عامل این حس، سعی کنید با دید کاملا بی طرفانه ای به شرایط معاملات خود نگاه کنید. وقتی که یکی از معاملات شما سود قابل توجهی کرده، از خود بپرسید که آیا دلایل اولیه ای که با آن این معامله را باز کرده اید هنوز حضور دارند یا خیر. اگر این دلایل از بین رفته اند پس زمان آن رسیده که معامله خود را ببندید یا حجم آن را کاهش دهید.
ترس
ترس می تواند مانع انجام معامله شده یا اینکه موجب می شود که یک معامله در سود را زودتر از موعد مقرر ببندید. اگر یک معامله گر از ضررهای احتمالی بیش از اندازه واهمه داشته باشد، معمولا فرصت های معاملاتی بسیار مناسبی را از دست خواهد داد. همچنین ممکن است که با ترس از دست دادن سود اولیه و ناچیز خود، معامله خود را خیلی زودتر از موعد ببندد. در هر صورت ترس مانع کسب سودهای احتمالی می شود.
فلج تحلیلی
فلج تحلیلی پدیده جالبی است که در آن معامله گران چنان درگیر تحلیل های زیاد می شوند که نمی توانند هیچ تصمیم معاملاتی بگیرند. چیزی که اغلب اینجا رخ می دهد این است که معامله گران در تلاش برای یک تحلیل ایده آل، درگیر کوچکترین جزئیات معامله احتمالی خود می شوند. تحلیل ایده آل کاری تقریبا غیرممکن و نشدنی است، در نتیجه این کار مانع کسب سود احتمالی و یا تجربه انجام معامله می شود.
احساسات متنوع زیادی وجود دارند که می توانند بر معامله گری شما حکمرانی کنند، اما مهم این است که بتوانید این احساسات را شناسایی کنید.
احساسات خود را بپذیرید
همه معامله گران در حداقل یکی از این تله های ذهنی گرفتار می شوند، اما یک تریدر حرفه ای یاد گرفته که این تله ها را شناسایی و درک کرده و اثر آن ها را خنثی کند. این کار، پایه و اساس تمرینات معامله گران می باشد. بنابراین اگر قصد شما معامله گری حرفه ای و موفق است، ابتدا باید خود را شناخته و بدانید که در چه تله های ذهنی گرفتار می شوید. یک معامله گر ماهر تلاش می کند تا بر احساسات خود مسلط شده و اجازه ندهد تا این احساسات بر عملکرد وی تاثیر منفی بگذارد.
معامله گران انسان بوده و بنابراین کمال گرایی در معامله گری وجود خارجی ندارد. با این وجود می توان با تسلط بر احساسات خود معامله گری موفقی داشت. انجام این کار برای برخی راحت تر از دیگران است، ولی کسب چنین مهارتی تنها با انجام معامله حاصل می شود. بنابراین قبل اینکه یاد بگیرید چطور سود کنید، باید وارد بازار شده و با انجام معاملات واقعی سعی کنید تا بر احساسات خود مسلط شوید.
آشنایی با «حسابداری ذهنی» و فرار از تله آن در سرمایهگذاری
از نظر روانی انسان تمایل دارد که عایدیهایش را طبقه بندی و ارزش گذاری کند. بر اساس این رفتار روانی شما مخارج و بودجه خود را نیز طبقه بندی میکنید. برای مثال بودجه خود را برای خرید خانه تا مخارج روزانه طبقه بندی میکنید یا مثلا برای ۵۰۰ تومان از حقوقتان تا ۵۰۰ هزارتومان از محلی دیگر، ارزشی متفاوت قائلید. طبقه بندی شما بر اساس نظر شخصیتان پدید میآید که ممکن است منجر به تصمیم گیریهای مالی نادرست و صرف هزینههای غیر منطقی شود. اولین بار این نظریه را ریچارد تیلر که اقتصاددان برنده جایزه نوبل بود تحت حسابداری ذهنی مطرح کرد.
منطق خود را دست حسابداری ذهنی ندهید!
فرقی ندارد که پول از چه منبعی وارد شده یا اینکه برای چه کاری میخواهیم پول خود را هزینه کنیم. باید بدانیم همه پولی که داریم ارزش یکسان دارد. نباید اسیر حسابداری ذهنی شد و به صورت منطقی پول خود را به سرمایه گذاری و پس انداز یا هزینهی روزمره و یا روز مبادا اختصاص دهیم. هر یک ریالی که به دست میآوریم خواه حقوقمان باشد یا خواه پولی که از آسمان رسیده در چشم ما باید ارزشی یکسان داشته باشد.
مصداقهای عینی از حسابداری ذهنی
دیدیم که حسابداری ذهنی کاملا بی اساس و منطق است. برای مثال شما پولی برای خرید خانه یا چیزی شبیه این در یک حساب پس انداز کنار میگذارید و در آن واحد در حال بازپرداخت بدهیهای خود هستید و اصلا حاضر نیستید به یک ریال از پولی که کنار گذاشتهاید دست بزنید. در واقع طبق حسابداری ذهنی که در ذهنتان است پولی که کنار گذاشتهاید به مراتب از ارزش بیشتری برخوردار است و یا خود فکر میکنید ماهانه سودی به آن تعلق میگیرد. حال آنکه باید بدانید برای بازپرداخت بدهیهایتان باید کارمزد بیشتری نسبت به سودی که از بانک میگیرید به بانک بدهید و اگر حاضر نشوید تحت هیچ شرایطی به آن پول دست بزنید بازپرداخت بدهیها بیشتر طول میکشد و در پی آن کارمزد بیشتری باید به بانک بدهید و در نتیجه ارزش کلی پولتان کم میشود. مگر نه اینکه هر چه دارید از کیسه خودتان است؟ پس چرا بین منابع پولی که دارید فرق میگذارید و در نهایت تصمیمهای مالی غیر منطقی میگیرید؟
حسابداری ذهنی چطور میتواند بر سرمایه گذاری اثر بگذارد؟
حتی در بازار سرمایه نیز میتوان شاهد حسابداری ذهنی و تصمیم گیری بر مبنای آن بود. فرص کنید شما دو سهم دارید که یکی سود ده و دیگری زیان ده است. طبق نظریه زیان گریزی که قبلا به آن اشاره کردیم این فرد برای فرار از زیان، سهم سود ده را میفروشد حال آنکه میبایست سهم زیان ده را بفروشد. طبق نظریه حسابداری ذهنی، این فرد چنین عمل کرده و ضرر خود را بیشتر میکند و تصمیمی غیر منطقی میگیرد. شناخت این دام بهترین و اولین گام برای پرهیز از آن است. سعی کنید روی گزینههایی که سرمایهگذاری کردهاید دقت نمایید و تصمیمی عقلایی بگیرید.
در مسیر ثروتمند شدن، مراقب این تلههای ذهنی باشید
مدت زمان مطالعه : ۴ دقیقه |
ثروتمند شدن
ثروتمند شدن و مسیر آن تله هایی دارد که باید آنها را بشناسید.
اگر هدفهای بزرگی در سر دارید ولی به هیچکدام از آنها تاکنون نرسیدهاید، یعنی در ذهنتان مانعی وجود دارد که شما را از رسیدن به خواستههایتان دور میکند. همه ثروتمندان درباره پول، امور مالی، سرمایهگذاری و کسب درآمد نگرشی مشابه دارند. برای اینکه ثروتمند شوید باید افکار خود را به افکار ثروتمندان شبیهسازید. اولین گام برای ثروتمند شدن این است که مانعهایی که بر سر راهتان وجود دارد را از بین ببرید تا با سرعت و شتاب بتوانید به سمت جلو پیش بروید.
اگر شما در ذهن خود، اسیر این تلههای مالی شوید، هرگز به ثروت دلخواه خود نخواهید رسید.
۱- پول بیشتر برابر است با مشکلات بیشتر
افراد بیپول این بهانه را میآورند تا ورشکسته بودن یا وضعیت بد مالی خود را توجیه کنند. دردسرهای ورشکسته شدن بسیار زجرآورتر از مشکلات ناشی از پول زیاد داشتن است. هر چه پول بیشتری داشته باشید کنترل بیشتری روی بخشهای مختلف زندگی خود خواهید داشت و صد البته انتخابهای بیشتری نیز خواهید داشت. فرض کنید ثروت متوسطی دارید و برای پرواز با هواپیما، بلیت درجهیک خریدهاید، در این صورت فقط نگران این هستید که بغلدستی شما فرد باشعور و باکلاسی باشد. اگر از بغلدستی خود ناراضی باشید، نمیتوانید او را از هواپیما بیرون کنید؛ زیرا اجازه این کار را ندارید. حالا اگر به میزانی پول داشته باشید که هواپیمای خصوصی بخرید، میتوانید تعیین کنید چه کسانی به هواپیمایتان وارد شوند و چه کسی خلبانی پروازهای شما را بر عهده بگیرد. با پول داشتن، کنترل بیشتری بر زندگی خود خواهید داشت. پول بیشتر برابر است با مشکلات جدید، نه مشکلات بیشتر؛ البته این مشکلات جدید بیشتر شیرین و دلچسب هستند تا استرسزا.
۲- پول، ریشه تمام مشکلات، شرارتها و بدیهاست
هر موقع این جمله به ذهنتان رسید فریاد بزنید و بگویید: “اصلاً اینطور نیست.” بیایید همین امروز پرونده این جمله را ببندیم. دقت کنید که عشق به پول ریشه همه بدیهاست. پول بد نیست، فردی پولدار، عامل شرارت و بدی نیست. این جمله بهاشتباه در ذهن مردم جا خوش کرده است و امید است روزی از فکر مردم کوچ کند. اگر پول داشته باشید، میتوانید به مردم محروم کمک کنید،به مسافرت بروید، خانواده خود را تأمین کنید، کسبوکار شخصیتان را راهاندازی کنید و آنطور که میخواهید زندگی کنید و به آرزوهای خود برسید. بهتر است پول داشت و پول را مدیریت کرد تا اینکه فقیر بود و حسرت خورد!
۳- پولدارها خودخواه هستند.
این یکی از ادعاهای جالبی است که بعضیها بر زبان میآورند. من تابهحال کسی را ندیدهام که پولهایش را توی کوچه بریزد و دیگران پولهایش را جمع کنند. واقعیت این است که اگر بخواهید از خودتان مراقبت کنید، به آزادی مالی برسید و مشکلی برای دیگران نباشید باید کمی خودخواه باشید و از عزتنفس و اعتمادبهنفس کافی برخوردار باشید. اگر شما چند ماه، فقط چند ماه، خودخواه شوید، ثروتی هنگفت جمع خواهید کرد و به آزادی مالی خواهید رسید. اگر مدتی به جمعآوری چیزی مشغول شوید و راحت آن را بخشش نکنید، چه پول باشد و چه دانش، بعد از مدتی چیزی برای ارائه به دیگران خواهید داشت.
۴- اگر پسانداز دارید یعنی ثروتمند هستید.
فکر میکنید داشتن پسانداز به معنی ثروتمندی است؟ بهشدت در اشتباه هستید. اگر مبلغی پول در بانک پسانداز کردهاید، به این معنی تله های ذهنی در سرمایه گذاری نیست که آینده شما تأمین شده است. پسانداز، پولی راکد است. نه زیادتر میشود و نه به کاری گرفته خواهد شد. البته پسانداز بهخودیخود بد نیست، اما افراد عادی آنقدر روی پول تمرکز میکنند که هرگز فکری برای افزایش دارایی خود نمیکنند. یادتان باشد هیچکس با پسانداز تله های ذهنی در سرمایه گذاری ثروتمند نشده، فقط پیرتر شده است.
۵- برای پولدار شدن باید پدر و مادری ثروتمند داشت.
در شروع برای پول درآوردن فقط باید شجاع باشیم و ثبات قدم داشته باشیم. به این فکر نکنید که برای پولدار شدن باید والدینی پولدار داشت، زیرا سهچهارم میلیاردرهای امروزی خودساخته یا نسل اولی هستند. این میلیاردرها افرادی معمولی هستند که جرئت دنبال کردن آرزوهایشان را دارند. کسانی که به عبارت “برای پول درآوردن باید پول داشت” معتقدند، قربانی این فکر مسموم شده و سریعاً از مسیر کسب ثروت خارج میشوند.
۶- هزارتومانی زیر سنگ است.
کسانی که فکر میکنند “پول علف خرس نیست” یا ” هزارتومانی زیر سنگ است”، بر این باورند که پول، محدود و کمیاب است. قانون فراوانی میگوید که همهچیز فراوان است. در کره زمین ۱۳۴ تریلیون دلار پول وجود دارد و بین افراد و در معاملات و سرمایهگذاریها دستبهدست میشود. کسانی فکر میکنند پول کمیاب است که اوضاع مالی نابسامانی دارند.
۷- فقر یعنی همان قناعت!
اگر فکر میکنید اگر فقیر باشید، فردی قانع تلقی میشوید، عمرتان را در این فکر اشتباه به هدر خواهید داد. قناعت با بیپولی فرق دارد. قناعت موجب بالندگی است و بیپولی موجب رکود. بهترین کمپانیهای دنیا بزرگ هستند. بنابراین ازاینپس به بزرگتر فکر کنید. به بیشتر بیندیشید و به کم قانع نباشید.
۸- فقط بهاندازهای پول میخواهم که راحت زندگی کنم.
این روزها بیشتر مردم فقط فکر این هستند که پول کمی برای دوران بازنشستگی خود پسانداز کنند. ظاهر این کار اگرچه خوب است اما موجب میشود بیشتر مردم حتی در دوران کهنسالی نیز نتوانند بازنشسته شوند و به استراحت بپردازند، چون اگر مشکلاتی نظیر تورم، گرانی و رکود در اقتصاد ایجاد شود، این افراد دیگر نمیتوانند از پس مخارج خود برآیند و با مشکلات بزرگی مواجه خواهند شد. بنابراین نباید به سطح متوسطی از رفاه قانع شد.
۹- پول خوشبختی نمیآورد.
این چه انتظاری است که بعضی از ما از پول داریم؟ پول و خوشبختی دو مقوله کاملاً جدا هستند. این دو موضوع هیچ ربطی به هم ندارند. پول فقط پول است. خوشبختی به میزان درآمد افراد بستگی ندارد. با داشتن پول، آزاد هستید که کارهای دلخواه خود را انجام دهید.
۱۰- باید سخت کار کنید تا پولدار شوید.
افراد معمولی فکر میکنند تنها راه کسب پول بیشتر این است که ساعات بیشتری کار کنند. اگر ساعاتی طولانی کار تله های ذهنی در سرمایه گذاری میکنید تا به پول بیشتری برسید، یعنی زمان خود را میفروشید و اسکناس دریافت میکنید. وقت تمامشدنی است و این یعنی نمیتوان با مبادله زمان ثروتمند شد. اگر میخواهید پولی هنگفت کسب کنید، باید به پول درآوردن بدون در نظر گرفتن زمان بیندیشید؛ مانند ثروتمندان باشید که برای خرید زمان پول پرداخت میکنند.
همین امروز خودتان را از دام این تلههای ذهنی مالی خلاص کنید و دوستان، آشنایان و اعضای خانوادهتان را نیز تشویق کنید تا مثل شما بیندیشند. به خاطر بسپارید شما با افکار محدودکننده احاطهشدهاید که باید آنها را از ذهن خود پاککنید.