کارگزاران فارکس

تعیین چارچوب زمانی

تعیین ۲ چارچوب زمانی برای اروپا توسط ظریف

کمترکسی تصور می‌کرد در سومین سالگرد توافق هسته‌ای، برجام تا این اندازه به پایان راه خود نزدیک شده باشد. در حالی که ایالات متحده آمریکا با تصمیم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری این کشور از توافق خارج شده است، روسیه، چین و اتحادیه اروپا می‌گویند که قصد دارند ایران را به ماندن در این توافق متقاعد کنند. اما آیا این تلاش‌ها نتیجه‌بخش خواهد بود؟

شرق: سعید جعفری، خبرنگار یورونیوز در این باره با محمدجواد ظریف گفتگو کرده است بعد از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای به نظر می‌رسد از روند مذاکراتی که با اتحادیه اروپا داشته‌اید رضایت ندارید. ما بسته‌ای دریافت کردیم که رضایت‌بخش نبود. اکنون در حال همکاری با اروپایی‌ها هستیم. در حالی که ما مشغول صحبت هستیم، همکاری‌ها در جریان است. برای آزمودن امکان <حفظ توافق>به اروپا فرصتی داده‌ایم. از سوی اروپا، شاهد تعهد سیاسی بوده‌ایم. ما [همچنین]شاهد اقدامات فنی بوده‌ایم که ارائه شده است. اما این‌ها کافی نیست. دو چارچوب زمانی مشخص وجود دارد. اولی، چارچوب زمانی اولین دسته از تحریم‌های آمریکاست که در ماه آگوست (مرداد) اجرا می‌شود و چارچوب زمانی دیگر، دومین دسته از تحریم‌های آمریکاست که در ماه نوامبر (آبان) اجرا می‌شود و ما خواهیم دید که اروپا چطور با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند و کاملا مطابق با آن، پاسخ خواهیم داد و برنامه مشخصی برای آن داریم. شما به چه تضمین‌هایی احتیاج دارید؟ شاهد هستیم که برخی از شرکت‌های اروپایی تحت فشار آمریکا و تحت فشار جو روانی که آمریکا سعی کرده به‌وجود بیاورد، شروع به خروج از ایران کرده‌اند. اروپایی‌ها باید با این مسئله مقابله کنند، البته اگر آن‌ها واقعا علاقه‌مند به حفظ توافق‌اند. اگر واقعا شرکای اروپایی ما چنین اعتقادی دارند و دنبال چنین موضوعی هستند باید برای حفظ آن آماده هزینه‌کردن باشند. ایران نباید تنها طرف حاضر در توافق باشد که هزینه کرده است، ما باید شاهد فعالیت و تبادلات بانکی و افتتاح حساب باشیم. باید شاهد این باشیم که شرکت‌های متوسط و کوچک تجاری به ایران بیایند و با شرکایشان در بخش خصوصی تعامل کنند و موارد مشابه دیگر. اتحادیه اروپا و کشور‌های اروپایی چگونه می‌توانند این مشکل را حل کنند. اگر آن‌ها بر این باورند که در حقیقت می‌توانند نظام جهانی جدید را بپذیرند، در آن یک کشور تصمیم نهایی را می‌گیرد و دیگران از آن پیروی کنند و گاهی، احساس می‌کنید که حتی یک کشور هم نیست، بلکه یک شخص یا گروهی از اشخاص هستند که تصمیم‌ها را براساس منافع شخصی خود یا برای منافع شخصی خود می‌گیرند و از همه انتظار پیروی دارند. اکنون به‌خصوص بعد از دیدار رئیس‌جمهور ترامپ و رئیس‌جمهور پوتین، نگرانی‌هایی در آمریکا مشاهده می‌شود که رئیس‌جمهور ترامپ لزوما منافع ملی آمریکا را دنبال نمی‌کند. حتی اگر به دنبال منافع ملی آمریکا می‌بود، آیا مردم اروپا می‌پذیرفتند که منافع ملی آمریکا بر روند تصمیم‌گیری در اقتصاد جهانی چیرگی داشته باشد؟ آیا آن‌ها حاضرند این را بپذیرند؟ آیا آن‌ها آمادگی ایستادن مقابل این را دارند؟ این سؤالی است که شرکت‌های اروپایی باید از خود بپرسند؛ سؤالی که دولت‌های اروپایی نیز باید از خود بپرسند. وانگهی راه‌های گوناگونی برای همکاری وجود دارد. همه شرکت‌های اروپایی سهام‌دار آمریکایی ندارند. شرکت‌های اروپایی بسیاری وجود دارند که نه معامله‌ای با آمریکا دارند و نه تعلق و حضوری در آن کشور. پوتین و ترامپ جلسه‌ای در فنلاند داشتند و آن‌طور که در اخبار آمده دو کشور به توافقی در مورد آنچه در سوریه می‌گذرد، رسیده‌اند. آیا در این باره نگران هستید یا نه؟ ایران و روسیه به مردم سوریه کمک کرده‌اند و ما این کار را تا زمانی که ضروری باشد ادامه می‌دهیم، اما در پایان، این سوری‌ها هستند که تصمیم می‌گیرند. ما روابط و همکاری خوبی با روسیه و دولت سوریه داریم و به این کار ادامه می‌دهیم. هدف ما در اینجا کاملا مشخص است؛ هدفی که هدف فدراسیون روسیه هم هست. هدف، مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی است. امروز اگر رئیس‌جمهور ترامپ می‌خواهد اعتباری به نام خود ثبت کند، باید آن را در حمایت از داعش جست‌وجو کند، کاری که آمریکا و متحدانش در تمام این مدت انجام می‌داده‌اند. این واقعیت که تسلیحات آمریکایی در دستان داعش و دیگر سازمان‌های افراط‌گرا کشف شده، توسط منابع غربی مستند شده است. در اخبار شاهد بودیم که برخی مقامات روس به‌ویژه وزیر انرژی این کشور گفته‌اند که حاضرند در مقابل نفت به ایران کالا بدهند. این‌ها بخشی از بسته بزرگ‌تری از همکاری ایران و روسیه است که شامل فعالیت‌های بسیار و سرمایه‌گذاری توسط روسیه در بخش انرژی ایران، مشارکت این کشور در فعالیت‌های زیرساختی ایران و تعامل بین دو طرف در حوزه تجارت و نفت می‌شود. این بسته همکاری بزرگی است که ما با روسیه داریم. اما من بر این باور نیستم که بخشی از آن بسته، فروش یا دادن نفت به روسیه و دریافت کالا در قبال آن است. این بسته بسیار بزرگ‌تری است و شامل موارد دیگری می‌شود؛ از جمله امکان همکاری در حوزه انرژی بین ایران و روسیه و همچنین امکان اینکه ایران پول نقد دریافت کند. ایران در برهه‌های زمانی مختلفی گفته است که پایان برجام و حذف توافق هسته‌ای عواقب سنگین و خطرناکی برای امنیت منطقه دارد. نظرتان چیست؟ البته، این نقطه‌نظری است که بیشتر اروپا ابراز کرده است، چراکه معتقدند برجام یک سند مهم در حوزه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای است و فقدان آن احتمال افزایش تنش‌ها در منطقه را تشدید می‌کند. ما همواره برای امنیت به مردم کشورمان متکی هستیم. امنیت ما برآمده از داخل است نه خارج. اما نشان داده‌ایم که مردم ما جلوی تهاجم می‌ایستند و نمی‌پذیرند که کسی ایران را مرعوب یا تحقیر کند یا بدتر از آن به ایران حمله کند؛ یا به امنیت و تمامیت ارضی ما ضربه بزند. ما به یاری هر کسی که در منطقه تحت تهدید بوده، شتافته‌ایم. بنابراین، دوستان ما و همسایگان ما در منطقه همواره احساس کرده‌اند که از سوی ایران تهدید نمی‌شوند. برخی ‪ممکن است به منظور پیشبرد امور داخلی خاص یا منطقه‌ای خود پروپاگاندا و تبلیغات سیاسی ایجاد کرده باشند که البته چیزی هم عایدشان نشده است. معتقدم که بهترین راه برای مقابله با این مسائل و تأمین امنیت منطقه خلیج فارس گفت‌وگوست. گفتگو، امنیت همه همسایگان درجه‌یک منطقه را تضمین می‌کند

چک لیست اهداف تجاری

تعیین اهداف از اساسی ترین بخش های تجارت است. در حقیقت روند مدیریت با تعیین اهداف سازمانی آغاز می شود. مهم ترین سوال مدیران پس از تدوین اهداف تجاری شان این است که آیا هدف های من درست و مناسب هستند؟ آیا این اهداف مناسب کسب و کار من هستند؟

در این مقاله با معرفی چک لیست اهداف تجاری شما را در بررسی صحیح بودن هدف هایتان یاری خواهیم کرد.

۹ معیار چک لیست اهداف تجاری بدین شرح است :

۱) اهداف تجاری باید قابل درک باشند :

برای اینکه یک شرکت یک هدف تجاری را تعیین کند ، ابتدا باید بفهمد که کجاست و کجا می خواهد باشد. بعد از آن میتواند مشخص کند که اهدافش چیست و چگونه به آنها می رسد.

پس از تعیین هدف ها ، اهداف تجاری باید توسط اعضای تیم به درستی درک شود زیرا درک درست اعضای تیم به انجام درست و دقیق اقدامات برای دستیابی به هدف ها کمک می کند. بدون فهم متقابل اهداف ، دستیابی به آنها بسیار دشوار میشود.

۲) اهداف باید دوره ای باشند :

بر اساس دوره ، اهداف تجاری را باید به دو نوع طبقه بندی کرد :

اهداف کوتاه مدت : اهداف کوتاه مدت در OKR برای یک دوره کوتاه مدت ، حداکثر سه ماهه معین می شوند. اهداف کوتاه مدت جزئی تر هستند.

اهداف بلندمدت : در OKR اهداف بلند مدت برای مدت طولانی ، یعنی برای یک سال معین می شوند. اهداف بلند مدت کلی تر هستند. آنها مانند یک طرح جامع هستند.

۳) اهداف تجاری باید منعطف باشند :

تجارت انعطاف پذیر است ، بنابراین ، اهداف تجاری نیز باید انعطاف پذیر باشند. اگر هدف ها سفت و سخت باشند ، تجارت دوام نخواهد آورد. دلیل این امر این است که فضای کسب و کار مدام تغییر می کند. تغییرات مداوم در فضای فنی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی وجود دارد. تجارت باید اهداف خود را با توجه به تغییر در فضای کسب و کار تغییر دهد. سلسله مراتب اهداف نیز باید هر از چند گاهی تغییر کند.

۴) اهداف باید قابل اندازه گیری باشند :

اهداف یک سازمان باید قابل اندازه گیری باشد. تا زمانی که اهداف تعیین نشوند ، سازمان قادر به مقایسه عملکرد واقعی با هدف برنامه ریزی شده نخواهد بود.

دو نوع هدف تجاری وجود دارد : اهداف کمی و اهداف کیفی.

اندازه گیری اهداف کمی آسان است. اهداف کمی اهدافی هستند که با عدد بیان می شوند. برای مثال بیان اهداف به دلار ، روپیه ، درصد و … اهداف کمی قابل مشاهده ، ملموس و قابل شمارش هستند.

اندازه گیری اهداف کیفی آسان نیست زیرا با عدد بیان نمی شوند. برای مثال عملکرد کارکنان ، رضایت کارمندان و … این اهداف قابل اندازه گیری نیستند. اهداف کیفی نامرئی ، نامحسوس و غیرقابل شمارش هستند. امروزه از روشهای مدرن برای اندازه گیری اهداف کیفی استفاده می شود (روش OKR). یک تجارت باید هم اهداف کمی داشته باشد و هم اهداف کیفی.

۵) اهداف باید شبکه مناسبی ایجاد کنند :

شبکه به معنای ارتباط متقابل بین اهداف مختلف است. یک تجارت دارای هدف های مختلفی است ، به عنوان مثال ، اهداف شرکت ها ، اهداف دپارتمان ، اهداف مقطعی و هدف های فردی در سازمانی وجود دارد. همچنین در این سازمان برای سهامداران ، مشتریان ، کارمندان و … نیز اهدافی در نظر گرفته می شود. همه این اهداف باید بهم پیوسته باشند. آنها باید از یکدیگر حمایت کنند. آنها نباید با یکدیگر درگیر شوند. آنها باید در یک جهت حرکت کنند. در غیر این صورت ، تجارت این سازمان دوام نخواهد آورد. به همین ترتیب ، اهداف همه بخش ها باید از یکدیگر پشتیبانی کنند.

۶) اهداف تجاری باید سلسله مراتب داشته باشند :

سلسله مراتب یعنی سطح. اهداف براساس سلسله مراتب آن ساختار یافته اند. همه اهداف به یک اندازه مهم نیستند. باید با توجه به اولویت و اهمیت آن ، زمان و تلاش مناسبی را صرف آنها کرد تا محقق شوند. ابتدا مهمترین اهداف باید محقق شوند.

مثلا : در سلسله مراتب بقای یک شرکت تجاری ، آن شرکت ابتدا به دنبال رشد و سپس اعتبار و حسن نیت می رود.

۷) اهداف باید متعدد باشند :

تجارت یک هدف واحد ندارد. ماهیت هدف های تجاری چندگانه است. هدف اصلی هر تجارت سود حاصل از رضایت مشتری است. تجارت همچنین دارای هدف هایی نسبت به جامعه است که متشکل از کارمندان ، سهامداران ، طلبکاران ، دولت و … است. اهداف تجاری به عنوان هدف های ارگانیک ، هدف های اقتصادی ، هدف های اجتماعی ، هدف های انسانی و هدف های ملی طبقه بندی می شوند.

۸) اهداف تجاری باید قابل دستیابی باشند:

اهداف باید قابل دستیابی باشند. سازمان باید این اهداف را تنظیم کند ، اهدافی که با در نظر گرفتن توانایی ها و منابع آن می توانند محقق شوند. هدف باید به اندازه کافی امکان پذیر باشد تا اعضای تیم انگیزه خود را برای تلاش در جهت دستیابی به هدف حفظ کنند. ضمن تعیین اهداف ، سازمان باید بر روی محدودیت ها نیز تمرکز کند.

۹) اهداف باید مشخص باشند :

اهداف باید از نظر زمان ، کیفیت و کمیت مشخص باشند. وجود اهداف خاص در چارچوب زمانی مشخص و همچنین در دسترس بودن منابع به تحقق اهداف کمک می کنند. اگر اهداف مشخص باشد ، نتایج دقیقی حاصل می شود.

در این چک لیست به شما کمک کردیم تا میزان صحیح بودن اهدافتان را بسنجید. اهداف بلندمدت تجاری اهدافی کیفی هستند که سنجش آنها به راحتی استفاده از یک چک لیست نیست. اگر اهدافی تجاری دارید که کیفی هستند با استفاده از شیوه های نوین آنها را بسنجید. یکی از محبوب ترین این شیوه ها که گوگل با آن به موفقیت رسید OKR است. سایت هدف سنج برترین ارائه دهنده برنامه ریزی مبتنی بر OKR است. تنها با هدف سنج اهداف کیفی تجاری تان را بسنجید. برای شروع کردن رایگان همین الان کلیک کنید.

آمریکا برای دیپلماسی هسته‌ای ضرب الاجل تعیین کرد

به گفته کاخ سفید، سفر یک روزه جیک سالیوان به اسرائیل با هدف بررسی آخرین تحولات پرونده هسته‌ای ایران و مذاکرات وین انجام شده است

  • آدرس کپی شد

دبی - العربیه فارسی

  • آدرس کپی شد

در حالی که ایالات متحده آمریکا و شرکای این کشور در حال مذاکره بر چارچوب زمانی دیپلماسی هسته‌ای در قبال ایران هستند، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا اعلام کرد که گفت‌وگوهای فعلی با ایران ممکن است پس از چند هفته دیگر ادامه پیدا نکند.

سالیوان، چهارشنبه، 22 دسامبر، در سفر خود به اسرائیل گفت: «تاریخ دقیق را به‌طور علنی اعلام نمی‌کنیم اما می‌توانم بگویم که پشت درهای بسته درباره چارچوب‌های زمانی صحبت می‌کنیم.»

به گفته سالیوان، این ضرب الاجل‌ها «طولانی نیستند.»

او در پاسخ به سوال خبرنگاران مبنی بر ارائه توضیح بیشتر درخصوص «چارچوب زمانی» گفت: «(طی) هفته‌ها»

اسرائیل از مدت‌ها پیش اشاره کرده بود، اگر به این نتیجه برسد که روند دیپلماسی در قبال ایران به‌ بن‌بست رسیده، می‌تواند اقدام به حملات پیشگیرانه‌ای علیه این کشور کند.

جیک سالیوان در ادامه گفت، ایالات متحده هنوز معتقد است که «دیپلماسی، بازدارندگی و فشار» بهترین راه برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای است.

او با اشاره به دیدار خود با مقامات اسرائیلی در اورشلیم (بیت المقدس) گفت: «ما درباره ابزارهایی صحبت کردیم که اطمینان می‌دهد، جامعه جهانی در یک صف مشترک فشار را علیه ایران حفظ می‌کند.»

به گفته سالیوان، هدف این فشارها، «بازگشت ایران به تعهدات خود» در توافق هسته‌ای موسوم به «برجام» است.

او درمورد احتمال عملیات نظامی علیه ایران نیز تصریح کرد: «من فکر می‌کنم مسائل عملیاتی بهتر است برای گفت‌وگوهای خصوصی دیپلماتیک بین آمریکا و اسرائیل باقی بماند.»

بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل نیز پس از دیدار با جیک سالیوان در اظهاراتی از قدرت‌های جهانی خواست تا به ایران اجازه «وقت‌کشی» در مذاکرات هسته‌ای وین ندهند.

یائیر لاپید، وزیرخارجه اسرائیل نیز اعلام کرد که او و جیک سالیوان درباره «راهبرد مبارزه با برنامه هسته‌ای ایران و نحوه همکاری آمریکا و اسرائیل در این زمینه» باهمدیگر بحث‌و گفت‌وگو کرده‌اند.

سالیوان سه‌شنبه وارد اسرائیل شد و با اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهوری این کشور نیز دیدار کرد.

کاخ سفید نیز با اشاره به سفر سالیوان، از توافق ایالات متحده آمریکا و اسرائیل برای ممانعت از دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای خبر داد.

تعیین چارچوب زمانی

درست همانند اینترنت، ماشین‌های هوشمند و انطباق‌پذیر به سرعت در حال تبدیل شدن به بخشی از زندگی روزمره ما هستند. بیش‌تر تصمیم‌گیری‌های ما با الگوریتم‌های هوشمندی اتخاذ می‌شوند که از حجم روزافزون و متنوعی از داده‌ها به دست می‌آیند.

در حالی که این "ربات‌ها" در حال تبدیل شدن به بخش بزرگ‌تری از زندگی ما هستند، ما هنوز هیچ چارچوبی برای ارزیابی این که کدام نوع از تصمیم گیری‌هایمان را باید به ربات‌ها واگذار کنیم و کدام یک را خود انجام دهیم نداریم. این موضوع حیرت‌آور است، و باعث به وجود آمدن ریسک بالایی می‌گردد.

من یک چارچوب ریسک گرا برای تعیین زمان و نحوه تخصیص مسائل تصمیم‌گیری، بین انسان و تصمیم‌گیری مبتنی بر ماشین مطرح کرده‌ام. این چارچوب بر اساس تجربیات من و همکارانم در اجرای سیستم‌های پیش‌بینی در طی 25 سال گذشته در حوزه‌هایی مانند امور مالی، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، و ورزش توسعه پیدا کرده است.

این چارچوب مسائل را در دو بعد مستقل قابلیت پیش‌بینی پذیری و هزینه به ازای هر خطا از هم متمایز می‌کند.

ابتدا اولین بُعد این چارچوب، ینی قابلیت پیش‌بینی پذیری را در نظر بگیرید.

قابلیت پیش‌بینی‌ پذیری به این نکته اشاره دارد که چقدر باید انتظار داشته باشیم که بهترین سیستم پیش بینی بهتر از حالت تصافی عمل کند.

نمودار بالا نمونه‌ای از برخی مسائل درجه‌بندی شده از لحاظ قابلیت پیش‌بینی پذیری را نشان می‌دهد که پیشرفت کنونی در یادگیری ماشین‌ و فناوری هوش مصنوعی را نشان می‌دهد. منتهی الیه سمت چپ نمودار نشانگر یک پرتاب سکه است که " سیگنال صفر"دارد – منظور فعالیتی است که نتیجه پیش‌بینی از حالت تصادفی بهتر نخواهد بود-. منتهی الیه سمت راست نشان‌دهنده مسائل تصمیم‌گیری مکانیکی است که از قطعیت برخوردارند.

با حرکت از سمت چپ به راست این نمودار، با نمونه‌ای از سرمایه‌گذاری‌های بلند مدت مواجه می‌شویم که بنا بر تعیین چارچوب زمانی شواهد و نظریه‌های اقتصادی، انسان این این کار را عموماً ضعیف‌تر از حالت تصادفی انجام می‌دهد. هرچه میزان پیش‌بینی کوتاه‌تر ‌گردد (به عنوان مثال در تجارت‌های کوتاه مدت و سپس معاملات پُرتواتر) متعاقب آن پیش‌بینی پذیری به میزان محدودی افزایش می‌یابد. با حرکت به سمت راست نمودار خواهیم دید که مواردی مانند تشخیص تقلب در کارت‌های اعتباری و یا فیلترینگ هرزنامه‌‌ها از قابلیت پیش‌بینی‌پذیری بالایی برخوردار است، با این وجود سیستم‌های کنونی هنوز هم میزان قابل توجهی از خطاهای مثبت و منفی تولید می‌کنند. در منتهی الیه سمت راست نمودار، با مسائل ساختار یافته‌ای مواجه می‌شویم که از بیشترین قابلیت پیش‌بینی پذیری برخوردارند. برای مثال، خودروهای بدون راننده در محدوده‌هایی فعالیت می‌کنند که فیزیک مسئله به خوبی شناخته شده است. اگرچه مقداری عدم قطعیت در مورد رفتار سایر وسایل نقلیه و محیط زیست وجود دارد با این حال به طور متوسط این خودروها هنوز هم قابلیت این را دارند که پیشرفت کرده و ایمن‌تر از انسان رانندگی کنند.

با درجه‌بندی فعالیت‌ها در این بُعد، کاملا مشحص می‌گردد که چالش‌ها و فرصت‌های ماشینی کردن امور در چه حوزه‌هایی می‌باشد. با این وجود، اگرچه ممکن است محدود کردن بحث و بررسی در مورد قدرت پیش‌بینی و این استنباط که " مسائل سیگنال بالا می‌توانند توسط ربات‌ها انجام شوند و مسائل فرکانس پایین به حضور انسان‌ها نیاز دارند" وسوسه انگیز به نظر برسد، با این حال این دیدگاه یک بعدی کاستی‌هایی نیز به همراه دارد. برای این که به درستی نتیجه‌گیری کنیم که چه تصمیم‌گیری‌هایی را باید به ربات‌ها محول کنیم باید عواقب ناشی از هر اشتباه را در نظر بگیریم. متغیری که حداقل اهمیتی برابر و یا حتی بیش‌تر از دقت پیش‌بینی دارد.

در نمودار دو بعدی و کامل‌تر بالا (که من آن را DA-MAP می‌نامم) همانند نمودار قبلی محور افقی نشان دهنده قابلیت پیشبینی پذیری می‌باشد. هزینه هر خطا،که می‌تواند به صورت واحد مالی و یا هر واحد دیگری (بسته به نوع مسئله) بیان شود در راستای محور عمودی مشخص شده است.

افزودن این بُعد دوم کمک مهمی به فهم بهتر موضوع خواهد کرد.

دو مسئله با قابلیت پیش‌بینی پذیری بالا، برای مثال فیلترینگ هرزنامه‌ها و خودروهای بدون راننده را که در قسمت اول بررسی کردیم در نطر بگیرید. فیلترینگ هرزنامه مربوط به نوعی مسئله ایجاد مزاحمت است که در آن افراد فرستنده هرزنامه سعی می‌کنند سیستم فیلترینگ را فریب دهند. این سیستم طوری تنظیم شده است که محتوا‌های مشروع را فیلتر نکند، به همین خاطر در صورت عبور برخی هرزنامه‌ها از فیلترینگ، هزینه خطای مثبت در آن باید خیلی ناچیز باشد که البته همین طور نیز هست. در طرف مقابل هزینه یک خطا در خودرو بدون راننده می‌تواند بسیار بالا باشد. هزینه خطا در تصمیم‌گیری برای هواپیماهای جنگنده بدون سرنشین (وسط سمت راست نمودار) نیز به وضوح بالاست. تصور کنید این جنگنده‌ها به جای یک انبار مهمات یک بیمارستان را بمباران کنند. اما این مسئله حداقل از دو منظر با مسئله خودروهای بدون راننده تفاوت دارد: اول این که جنگنده‌های بدون سرنشین در جنگ استفاده می‌شوند که در آن نسبت به جاده‌های برون شهری تحمل بیشتری برای خطا وجود دارد، و دوم این که استفاده از آن ها خطر پرواز خلبانان بر فراز منطقه دشمن را به شدت کاهش می‌دهد.

خطاهای پیش‌بینی در مراقبت‌های بهداشتی نیز هزینه قابل توجهی دارد. برای مثال، عدم پیش‌بینی دیابت در یک بیمار مبتلا، که نوعی خطای منفی به حساب می‌آید، می‌تواند به نتیجه وخیمی مانند از دست رفتن یک عضو بدن منجر شود. خطاهای مثبت می توانند منجر به تجویز دارو و یا آزمایشات پزشکی شود که نیازی بدان‌ها نبوده است.

البته، محل یک مسئله خاص نیز در این نمودار دوبعدی به صورت تابعی از تغییرات فنی و اجتماعی تغییر می‌کند. بهبود در قابلیت پیش‌بینی‌پذیری یک مسئله، که از داده‌های بیشتر و الگوریتم‌های بهتر ناشی می‌شود مسائل را به سمت راست نمودار سوق می‌دهد (این تغییر جایگاه‌ها با پیکان‌های افقی نشان داده شده است). بار مقررات اضافی میزان هزینه خطاها را افزایش داده و آن‌ها را به سمت بالای نمودار سوق می‌دهد، در حالی که مقررات کمتر و یا کاهش مسئولیت‌ها منجر به جابه‌جایی یک مسئله به سمت پایین نمودار می‌گردد (پیکان‌های عمودی). تغییر در هنجارها و ارزش‌های اجتماعی نیز منجر به تغییر در این نمودار خواهد شد. برای مثال از دست دادن حمایت افکار عمومی برای جنگنده‌های بدون سرنشین قطعاً در محل قرارگیری این فعالیت در روی نمودار تاثیر خواهد داشت.

این نمودار همچنین نمونه‌هایی از جابه‌جایی‌ چندین مسئله مختلف را همراه با "مرزهای احتمالی ماشینی شدن" بین مسائل تصمیم‌گیری مناسب انسان -و ماشین- نشان می‌دهد.

مرز ماشینی شدن (که با خطوط تقطه چین در نمودار مشخص شده است) یک خط شیب‌دار به سمت بالا است که مرز موجود میان قابلیت پیش‌بینی پذیری و میزان خطا قابل قبول را نشان می‌دهد. هزینه ‌بالاتر به ازای هر خطا به یک سطح بالاتر از قابلیت پیش‌بینی پذیری در ماشینی شدن نیاز دارد. مرز منحنی شکل نمودار نسبت به حالت خطی نشان‌دهنده مرز دقیق‌تری می‌باشد.

زیر مرز ماشینی شدن، چندین مسئله مانند معاملات متواتر و تبلیغات آنلاین را مشاهده می‌کنیم که در حال حاضر به دلیل هزینه کم هر خطا نسبت به مزایای تصمیم‌گیری قابل اعتماد و مقیاس پذیر، تا حد زیادی به صورت ماشینی و خودکار انجام می‌شوند. از طرف مقابل در قسمت بالای مرز منحنی شکل، متوجه خواهیم شد که حتی هنوز هم بهترین سیستم‌های فعلی پیش‌بینی دیابت خطاهای مثبت و منفی زیادی ایجاد می‌کنند که هزینه ناشی از هر کدام برای توجیه استفاده تمام و کمال از سیستم‌های خودکار بسیار بالاست. به همین دلیل است که هنوز هم به طور کلی پزشکان در تخمین خطر ابتلا به دیابت در بیماران دخیل هستند. از سوی دیگر، در دسترس بودن اطلاعات ژنتیکی و دیگر اطلاعات پزشکی فرد می‌تواند به طرز چشمگیری دقت پیش‌بینی را بهبود بخشیده (پیکان‌ افقی نارنجی رنگ در شکل) و به ساخت ربات‌های قابل اعتماد متخصص در مراقبت‌های پزشکی در آینده نزدیک کمک کند. تغییرات در قابلیت پیش‌بینی پذیری و هزینه هر خطا می‌تواند یک مسئله را به ناحیه انجام توسط ربات، داخل و یا از آن خارج کند. برای مثال، با بهبود خودروهای بدون راننده و رضایت بیشتر ما از آن‌ها، وضع قوانین جدید و رفع اشکال قوانین محدود کنندۀ استفاده از این نوع وسایل نقلیه می‌تواند به ظهور بازار بیمه در این حوزه کمک کرده و هزینه خطا را به شدت کاهش دهد.

تقشه تصمیم‌گیری اتوماتیک می‌تواند توسط مدیران، سرمایه‌گذران، قانون‌گذاران و سیاست‌گذاران برای پاسخگویی به سوالات در مورد تصمیم‌گیری خودکار استفاده شود. این نقشه می‌تواند به مردم در اولویت‌بندی طرح‌های اولیه و برجسته‌کردن مسائلی که تخصص مورد نیاز برای انجام آن‌ها، قابلیت یاد گرفته شدن توسط ماشین‌ها را با حداقل برنامه نویسی قبلی داشته و هزینه خطای آن‌ها نیز کم باشد کمک کند.

شاید بزرگترین چالش برای بهره‌گیری ماشین‌های یادگیری مبتنی بر داده، عدم قطعیت مرتبط با این موضوع باشد که آن‌ها چگونه با موارد لبه مرزی که برای اولین بار با آن مواجه می‌شوند برخورد خواهند کرد. برای مثال موانعی که در مسیر خودرو بدون راننده گوگل وجود داشته و می‌تواند منجر به تصادفات جزئی شود.

انسان در مواجه با شرایط عجیب و غریب و یا جدید، به طور شهودی با استفاده از حواس پنجگانه تصمیمات متناسب با شرایط می‌گیرد. اما در صورتی که چنین شرایطی برای ماشین‌ها رخ دهد در چگونگی رفتار آن‌ها ابهام بزرگی وجود دارد. در چنین موارد حساسی، نتیجه می‌تواند بسیار بدتر از شرایط عادی باشد. هرچه عدم قطعیت یک مسئله بیشتر باشد ما ترجیح می‌دهیم که کمتر در تصمیم‌گیری هایی که به مسائل شهودی و حواس پنجگانه وابسته هستند از ماشین‌ها استفاده کنیم.

برای جامعه نگرانی اصلی این است که آیا ماشینی شدن امور باعث از بین رفتن میلیون‌ها شغل خواهد شد یا خیر. در اوایل دهه 1960 میلادی هربرت سیمون برنده جایزه نوبل اقتصاد، پیش‌بینی کرده بود که اگرچه بسیاری از تصمیمات "قابل برنامه‌ریزی" در کسب و کار در دهه‌های آتی به صورت خودکار انجام خواهند شد، با این حال نگرانی در مورد " هیولای ماشینی شدن امور" بی‌مورد است. تاکنون پیشگویی سیمون در هر دو مورد صحیح بوده است، چرا که اگرچه ماشینی شدن فعالیت‌ها بسیاری از موقعیت‌های شغلی را از انسان ها سلب کرده، با این حال شغل‌ها و سبک زندگی جدیدی را نیز برای انسان‌ها ایجاد کرده است. با این وجود آنچه که به نظر می‌رسد باید در آینده نظاره‌گر آن باشیم این است که آیا نسل جدید ماشین‌ها که قابلیت شنیدن، دیدن، خواندن و استدلال کردن دارند می‌توانند بیش از آن که موقعیت‌های شغلی انسان‌ها را اشغال کنند موقعیت‌های شغلی جدید ایجاد کنند یا خیر.

میانگین متحرک Moving Average

میانگین متحرک یا MA یکی از متداولترین اندیکاتورهای تحلیل‌تکنیکال می‌باشد که پایه و اساس بسیاری از ابزارهای معاملاتی را تشکیل می‌دهد.

در امور مالی ، میانگین متحرک Moving Average (MA) یک شاخص سهام است که به طور معمول در تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده می شود.

محاسبه میانگین متحرک ارز کمک به هموار کردن داده های قیمت با ایجاد یک قیمت متوسط به طور مداوم به روز شده است.

با محاسبه میانگین متحرک ، تأثیر نوسانات تصادفی و کوتاه مدت بر قیمت سهام در یک بازه زمانی مشخص کاهش می یابد.

استراتژی میانگین متحرک(MA) متقاطع در تحلیل تکنیکال

میانگین متحرک Moving Average (MA) یک شاخص سهام است که به طور معمول در تحلیل تکنیکال استفاده می شود.

میانگین متحرک ساده (SMA) محاسبه ای است که میانگین مجموعه ای معین از قیمت ها را در تعداد روزهای گذشته به دست می آورد.

به عنوان مثال ، طی 15 ، 30 ، 100 یا 200 روز گذشته.

اندیکاتور میانگین متحرک Moving Average از قیمتها به عنوان داده‌ها استفاده می‌کند و بر اساس دوره زمانی تعریف شده میانگینی از قیمتهای گذشته محاسبه می‌کند و آن را در قالب خطی بر روی نمودار قیمت نمایش می‌دهد؛ بر این اساس اندیکاتور میانگین متحرک یک اندیکاتور دنباله‌روی روند است که حرکتی شبیه به حرکت نمودار قیمت را نمایش ‌می‌دهد.

استراتژی میانگین متحرک(MA) متقاطع در تحلیل تکنیکال

درک میانگین متحرک Moving Average (MA)

میانگین متحرک یک ابزار تجزیه و تحلیل تکنیکال ساده است.

میانگین های متحرک معمولاً برای شناسایی جهت روند یا تعیین سطح حمایت و مقاومت آن محاسبه می شوند.

این یک شاخص پیروی از روند یا عقب ماندگی است زیرا براساس قیمت های گذشته انجام می شود.

هر چه مدت زمان میانگین متحرک Moving Average بیشتر باشد ، تأخیر بیشتر خواهد بود.

بنابراین ، میانگین متحرک 200 روزه تاخیر بسیار بیشتری نسبت به میانگین 20 روزه خواهد داشت زیرا حاوی قیمت های 200 روز گذشته است.

ارقام میانگین متحرک Moving Average 50 و 200 روزه سهام به طور گسترده ای توسط سرمایه گذاران و معامله گران دنبال می شود و به عنوان سیگنال های مهم تجاری در نظر گرفته می شوند.

میانگین متحرک Moving Average یک شاخص کاملا قابل تنظیم است ، به این معنی که یک سرمایه گذار می تواند هنگام محاسبه میانگین ، هر بازه زمانی را که می خواهد آزادانه انتخاب کند.

متداول ترین بازه های زمانی مورد استفاده در میانگین متحرک 15 ، 20 ، 30 ، 50 ، 100 و 200 روز است.

هرچه مدت زمان ایجاد شده برای ایجاد میانگین کمتر باشد حساسیت آن نسبت به تغییرات قیمت بیشتر خواهد بود.

هرچه مدت زمان طولانی تر باشد ، میانگین حساسیت کمتری خواهد داشت.

سرمایه گذاران برای محاسبه میانگین متحرک Moving Average بر اساس اهداف معاملاتی خود ممکن است دوره های زمانی متفاوتی را انتخاب کنند. میانگین های متحرک کوتاه تر معمولاً برای معاملات کوتاه مدت استفاده می شوند ، در حالی که میانگین های متحرک بلندمدت بیشتر برای سرمایه گذاران بلند مدت مناسب هستند.

برای تنظیم میانگین های متحرک شما هیچ چارچوب زمانی درستی وجود ندارد.

بهترین راه برای فهمیدن اینکه کدام یک برای شما بهتر کار می کند ، آزمایش چندین دوره زمانی مختلف است تا زمانی که یک دوره متناسب با استراتژی خود را پیدا کنید.

پیش بینی روندها در بازار سهام روند ساده ای نیست.

در حالی که پیش بینی حرکت آینده یک سهام خاص غیرممکن است ، استفاده از تجزیه و تحلیل فنی و تحقیقات می تواند به شما در پیش بینی بهتر کمک کند.

میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال

افزایش میانگین متحرک نشانگر این است که امنیت در یک روند افزایشی قرار دارد ، در حالی که میانگین متحرک Moving Average در حال کاهش نشان دهنده روند نزولی آن است.

به طور مشابه ، حرکت صعودی با یک کراس اوور صعودی تأیید می شود ، که این اتفاق زمانی می افتد که یک میانگین متحرک کوتاه مدت از میانگین متحرک بلند مدت عبور می کند.

برعکس ، حرکت نزولی با یک کراس اوور نزولی تأیید می شود ، که هنگامی رخ می دهد که یک میانگین متحرک کوتاه مدت از میانگین متحرک بلند مدت عبور می کند.

در حالی که محاسبه میانگین متحرک به خودی خود مفید است ، محاسبه می تواند مبنایی برای سایر شاخص های تجزیه و تحلیل فنی ، مانند واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) باشد.

انواع میانگین متحرک Moving Average

میانگین متحرک ساده

ساده ترین شکل میانگین متحرک Moving Average که به عنوان میانگین متحرک ساده (SMA) شناخته می شود ، با در نظر گرفتن میانگین حساب مجموعه ای از مقادیر مشخص شده محاسبه می شود.

به عبارت دیگر ، مجموعه ای از اعداد - یا قیمت ها در مورد ابزارهای مالی - با هم جمع می شوند و سپس بر تعداد قیمت های مجموعه تقسیم می شوند.

معامله گران از همگرایی میانگین متحرک Moving Average (MACD) برای نظارت بر رابطه بین دو میانگین متحرک استفاده می کنند.

به طور کلی با کسر میانگین متحرک Moving Average نمایی 26 روزه از میانگین متحرک نمایی 12 روز محاسبه می شود.

اندیکاتور مکدی MACD چیست میانگین متحرک ساده

وقتی MACD مثبت باشد ، متوسط کوتاه مدت بالاتر از متوسط بلند مدت قرار دارد.

این نشانه ای از حرکت رو به بالا است.

وقتی میانگین کوتاه مدت زیر متوسط بلند مدت باشد ، این نشانه پایین آمدن حرکت است.

بسیاری از معامله گران نیز منتظر حرکت در بالای یا پایین خط صفر خواهند بود.

حرکت بالای صفر سیگنالی برای خرید است ، در حالی که زیر صفر سیگنالی برای فروش است.

میانگین متحرک نمایی Moving Average (EMA)

میانگین متحرک نمایی نوعی از میانگین متحرک است که در تلاش برای پاسخگویی بیشتر به اطلاعات جدید ، به قیمتهای اخیر وزن بیشتری می بخشد.

برای محاسبه EMA ، ابتدا باید میانگین متحرک ساده (SMA) را در یک بازه زمانی خاص محاسبه کنید.

در مرحله بعدی ، باید ضریب را برای توزیع EMA (که به عنوان "عامل صاف کننده" گفته می شود) محاسبه کنید ، که به طور معمول از فرمول زیر پیروی می کند:

[2 / (مدت زمان انتخاب شده + 1)].

بنابراین ، برای میانگین متحرک 20 روزه ، ضریب [2 / (1 + 20)] = 0/952 خواهد بود.

سپس از فاکتور هموار سازی همراه با EMA قبلی برای رسیدن به مقدار فعلی استفاده می کنید.

بنابراین EMA نسبت به قیمتهای اخیر اطلاعات می دهد ، در حالی که SMA برای همه مقادیر وزن یکسان تعیین می کند.

میانگین متحرک ساده sma

میانگین متحرک ساده (SMA) در مقابل میانگین متحرک نمایی (EMA)

محاسبه EMA تأکید بیشتری تعیین چارچوب زمانی تعیین چارچوب زمانی بر نقاط داده اخیر دارد.

به همین دلیل ، EMA یک محاسبه میانگین وزنی در نظر گرفته می شود.

در شکل زیر ، تعداد دوره های زمانی استفاده شده در هر میانگین 15 برابر است اما EMA نسبت به SMA سریعتر به تغییر قیمت ها پاسخ می دهد.

در شکل نیز می توانید مشاهده کنید که EMA هنگام افزایش قیمت از SMA مقدار بالاتری نسبت به SMA دارد (و هنگامی که قیمت کاهش می یابد سریعتر از SMA کاهش می یابد).

این واکنش به تغییرات قیمت دلیل اصلی ترجیح برخی از معامله گران برای استفاده از EMA نسبت به SMA است.

میانگین متحرک نمایی Moving Average (EMA)

نمونه ای از میانگین متحرک Moving Average

میانگین متحرک Moving Average بسته به نوع آن متفاوت محاسبه می شود:

SMA یا EMA. در زیر ، ما میانگین متحرک ساده (SMA) یک اوراق بهادار را با قیمت های بسته شده زیر طی 15 روز بررسی می کنیم:

هفته 1 (5 روز): 20 ، 22 ، 24 ، 25 ، 23

هفته 2 (5 روز): 26 ، 28 ، 26 ، 29 ، 27

هفته 3 (5 روز): 28 ، 30 ، 27 ، 29 ، 28

میانگین متحرک 10 روزه به عنوان اولین نقطه داده به طور متوسط قیمت های پایانی 10 روز اول را نشان می دهد.

نقطه داده بعدی اولین قیمت را کاهش می دهد ، قیمت را در روز 11 اضافه می کند و میانگین را می گیرد.

نمونه ای از میانگین متحرک Moving Average

نمونه ای از یک شاخص میانگین متحرک

یک شاخص فنی Bollinger Band دارای باندهایی است که به طور کلی دو انحراف استاندارد را از یک میانگین متحرک ساده قرار می دهند.

به طور کلی ، یک حرکت به سمت باند بالا نشان می دهد که دارایی بیش از حد خریداری شده است ، در حالی که یک حرکت نزدیک به باند پایین ، فروش بیش از حد دارایی را نشان می دهد.

از آنجا که انحراف معیار به عنوان معیار آماری نوسانات استفاده می شود ، این شاخص خود را با شرایط بازار تنظیم می کند.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا